جمعه, ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

تحلیل روز: تصورنادرست درمان نارسایی ها با جابجایی های بی انتها

 

 

 

کاج پرس- 10/ 09/ 1401

بیماری درمان ناپذیر و همه گیر جابجایی های مداوم و ظاهرا بی انتهای سازمان مرکزی تعاون روستایی روز به روز گسترش می یابد و با تعویض هر مدیرعامل جدیدی دوباره عود می کند تا آنجا که تمام وقت این سازمان را بدون نتیجه گیری مثبت و ملموسی به خود اختصاص می دهد. اما آش نپخته این سازمان همان و کاسه اش همان؛ عده ای از مدیران با هر میزان از صداقت و درستی یا نادرستی که نمونه اش را در دوره مدیریت پیشین با خریداری سیب شب عید و چند مورد دیگر و افتضاحاتی که همه می دانند تجربه کردیم و دیگر هیچ! این دور باطل معیوب در مدیریت های آینده همچنان تسلسل خواهد داشت.

حالا دکتر نیکبخت نیز به عنوان مدیر تازه منصوب شده "سازمان مر کزی تعاون روستایی"، باز هم در اولین اقدامات مدیریتی خود بر سیاق پیشین در مسیر جابجایی مدیران با تجربه و بی تجربه، درستکار و خلافکار و جلسات مستمر مملو از مداهنه و تعریف و تمجید گام برداشته و مشخص نیست در یک سازمان با یک اساسنامه همه جانبه نگر و مستحکم، با سابقه فعالیت بالغ بر نیم قرن تجربه و ممارست در عرصه تشکل های شهرستانی، استانی و سراسری اعم از روستایی یا کشاورزی و سهامی زراعی با شرح وظایف مشخص و تعریف شده قانونی، مدیرانی از انواع نیکبخت که فکر و ذکرشان بر تعویض قطعات این ماشین عظیم کهنسال متمرکز می شود چه تغییر و تحولاتی را دنبال می کنند؟

آیا قرار است مدیران جدید، بر فرض که اساسنامه ای جدید تدوین شده و یا تغییراتی در آن صورت گرفته است این تغییرات اساسنامه ای را دنبال کنند و آنها را بهتر از گذشته عمل کنند؟ آیا مدیران جدید قرار است به جای مثلا خرید تضمینی گندم، بادمجان، کدو حلوایی و غیره و یا خرید سیب و پرتقال برای تنظیم بازار شب عید، لبو و شلغم بخرند؟! یا به جای مرغداران و دامداران و تشکل های آنها از پرورش دهندگان کبک و قرقاول و آهو و غزال و تشکل های آنان (!؟) حمایت شود؟ آیا قرار است وظایف و سیاست سازمان مرکزی در خرید، نظارت و توزیع کودهای فسفاته، ازته و ..، این بار انواع آهک و سیمان خریداری و توزیع کنند که مدام، معاونان، مدیران کل و به تبع آن مدیران میانی جابجا می شوند؟

مگر این سازمان یک سازمان حرفه ای و تخصصی در سطوح مختلف مدیریتی نیست؟ آیا مدیران پیشین، شیوه های عمل و نظریه های متفاوتی داشته اند و حالا باید آن شیوه ها و نظریه ها از اساس تغییر کند و این جدیدی ها، با طرح و برنامه و حتی نظریه ها و شیوه های جدیدی از اجرا، سکان امور را در دست بگیرند و به میدان عمل آیند؟

 

در حالیکه شرح وظایف همان است که بوده، پس به واقع چه وظایفی تغییر کرده یا قرار است تغییر کند که مدیری همچون دکتر نیکبخت که خود تازه منصوب شده است می خواهد با دلایل علمی و متقن شرح آنها را برای زیرمجموعه اش توضیح و ترویج دهد و به عنوان فعالیت های پیش روی آنان، ابلاغ کند؟

این شیوه مدیریتی که دکتر نیکبخت برای حل مشکلات تاریخی این سازمان موثر و تعیین کننده در ساختار کشاورزی و افزایش بهره وری آن در کنار یاری رسانیدن به کشاورزان اعم از روستایی یا شهری اتخاذ کرده است، کاهنده و تکرار همان روش هایی است که ظن انتصاب مدیران دست نشانده و خودی یا مثلا گوش به فرمان و در نهایت رفقای قدیمی گرمابه و گلستان را ایجاد می کند!

یا اینکه ایشان تصور می کند قبلی ها هر که بودند بر بستر تخلف سیر می کردند و اینها حتما به ظن ایشان چنین نیستند؟

عیب بزرگ این شیوه های منسوخ در عرصه سمت های دولتی کشاورزی و تخصصی که در هیچ جای جهان باب نیست، دور شدن از نقائص ساختاری و یا سیاست گذاری هاست. از دکتر نیکبخت که گفته می شود فرهیخته و درس خوانده است انتظار نمی رفت «زید» را بردارد به جایش «عمرو» را بگذارد و گمان کند این عمرو می تواند معجزه ای کند که زید درک نمی کرد یا قصد و غرض و مرض خاصی اعم از تخلف و غیره داشته است و غافل شدند از نارسایی های ساختاری! این سازمان طی پنچ سال گذشته انواع مدیران اعم از خود شیفته عصبانی نامتعادل تا فساد ستیز متعادل معقول یا تخلف جو و موارد دیگری داشته است که بعضی از آنها نتوانسته اند یا فرصت نکرده اند در ساختار سیاست ها و برنامه ها تغییر ایجاد کنند. حال مدیر جدید باید بردگرگونی در سیاست های کلی متمر کز شود.

 

ایشان اگر نارسایی، ناکارایی، کندی، عدم خلاقیت و ... در درون این سازمان گسترده و تاریخی می بیند، راهش «زید و عمر بازی» نیست بلکه تغییر اساسی در شرح وظایف این سازمان در بعد سیاست ها و نه شاخص های اساسنامه ای است. مثلا تحقیقی انجام دهند که آیا واقعا خرید میوه شب عید آن هم به شیوه های قدیمی تجربه شده طی چندین سال گذشته اصولا درست بوده است که همچنان ادامه یابد یا به شیوه دیگر سازماندهی شود؟

نکته دیگری که مدیر جدید سازمان مرکزی تعاون روستایی در دامچاله آن گرفتار آمده، تحقیر افکار عمومی و عدم اعتقاد به فرهنگ سازی است، به این معنی که رسانه های تخصصی یا غیر آنها را فقط ابزاری برای انعکاس فرامین جابجایی یا جلسات ایشان در قاب یک عکس دسته جمعی یا انتصاب هایش برمی شمرد و نه به عنوان نهادهایی فرهنگ ساز و متقاعد کننده یا ارتقا دهنده افکار عمومی؛ یعنی نوعی بهره کشی کم نتیجه از رسانه های دولتی جهت دار برای انعکاس اخبار وظایف روزمره و متعارف یک نهاد دولتی که 90 درصد برای مردم، کشاورزان، بهره برداران و یا سیاست گذاری های کلان اقتصادی منشاء اثری نیستند.

 

آیا اینکه یک رئیس سازمان با مدیران زیرمجموعه اش جلسه بگذارد، وجه خبری، اطلاع رسانی، فرهنگ سازی و غیره دارد؟ که برای خالی نبودن عریضه به روابط عمومی اش بگوید درعرصه اطلاع رسانی در همین حد کافی است، پخش کنید!

چنین اخباری رفع تکلیف است، اگر چنین جلساتی برگزار نشود و یا مثلا رئیس سازمانی قهر کند، و کار های روزمره اش را انجام ندهد و با زیرمجموعه اش جلسه نگذارد، خبر است و نه بر عکس! مثلا اگر گفته شود شیری خری را کشت خبر نیست، ولی اگر بگوییم در باغ وحش کوهسنگی مشهد، خری شیری را کشت حتما خبر است و مخاطب هم دارد!

کارهای خبری این سازمان، آن هم در گروه های تلگرامی یا واتس آپی در همین حد است، البته در جوف یک قطعه عکس و روزانه 10 تا 20 مورد، از طریق چند گروه موازی پر تکرار، بدون هیچ تحلیل و تفسیر تخصصی که البته کسی هم نمی خواند.

در پایان گفتنی است که این نوشتار، جهت خاصی ندارد الا سخنی از سر صداقت و بدون مداهنه با مدیرعامل و رئیسی که تازه دست به کار اصلاح سازمان مرکزی تعاون روستایی به روشی ناکار آمد، شده است.

 

منصور انصاری

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .