جمعه, ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

داستانی واقعی دربارۀ ضایعات کشاورزی که بیانش خالی از لطف نیست

 

 

کاج پرس - 19/ 02/ 1401

مطلب زیر داستانکی با بیان خالصانه اسمعیل اسفندیاری پور، مجری پیشین طرح محوری گندم است که برای کاج پرس فرستاده اند و از آنجا که در عرصه کشاورزی دارای نکات درس آموزی از صرفه جویی و کاهش ضایعات است؛ شایسته دیدیم در کنار اخبار و تحلیل های این پایگاه خبری درج شود.

اوائل دهه پنجاه ۱۴ یا ۱۵ ساله بودم پس از ترک تحصیل اجباری به حکم پدر دهقان، در کنارش به کار در مزرعه و کشاورزی مشغول شدم. خانواده ما غالب زراعت هائی همچون گندم، پنبه، توتون، جو، ذرت، ارزن، جالیز، خربزه و هندوانه، دستنبو، آفتابگردان، جارو در حاشیه مزرعه، کنجد، ماش، گوجه فرنگی، سیب زمینی، سیر، اسفناج و تربچه مخلوط، سبزیجات برگی، کدو مسمایی، انارترش درسرمرز اراضی و آنچه که در کشاورزی معیشتی در منطقه رواج داشت، کشت می کردیم.

القصه کشت و کار همه این محصولات را در نوجوانی همچون بچه رعیت های آن نسل بلد شدم و به بقول تحصیلکرده های کشاورزی امروزی کشاورزی حفاظتی و حفظ خاک دقیقا در زراعت حاکم بود و به اصطلاح تناوب کشت در مزرعه هم می گفتیم (سمیج) که بطور کامل دهقانان عمل می کردند و جاری و ساری بود.

کارهای کشاورزی خانوادگی با کمک اعضای خانواده، زن و مرد، کوچک و بزرگ انجام می شد و همه در سنین مختلف کار می کردند. در کار کشاورزی، تعاون، همیاری و همکاری خوبی در روستاها وجود داشت و روستائیان در امور مزرعه داری و جمع آوری خرمن به هم کمک می کردند.

خانواده ما هم در کنار کشت دیگر محصولات که اسامی آن ذکر شد نیم هکتار برنجکاری داشت که منبع تامین آب آن از آب رودخانه دایمی کفشگیری کتول که طایفه ما در کنار دیگر اعضای فامیل بیش از 310 سال طبق وقف نامه به سال 1132 هجری قمری سهم بر بود در نسق زراعی بخشی برای مصرف خانواده و بخشی مازاد برنج نیز به بازار عرضه می شد.

خاطره ای بسیار زیبا در دوره نوجوانی از مرحوم پدر بیاد دارم که ارزش بیان آن به دلیل توجه یک دهقان مجرب به کنترل ضایعات و کاهش اسراف غذا و آب و مصداق این نوع ضایعات در اطراف مان در وضعیت کنونی خالی از لطف نیست.

در منطقه ما به مزرعه برنج، شالی گفته می شود، در وقت درو به اتفاق پدر با داس درو می کردیم نصف مزرعه شالی رقم درباری ( از گروه ارقام صدری) و نصف دیگر مزرعه رقم گرده که به کم آبی مقاوم تر است کشت شده بود در بین کشاورزان و کارگران مرسوم است در هنگام کار در مزرعه یا درو ساعت حدود ۱۰ تا 11 صبح غذای نسبتا مختصری همرا با چای پنیر و انگور که در فصل درو عرضه می شود به عنوان میان وعده قبل از نهار صرف می کنند.

هنگام صرف غذا مرحوم پدر اطراف محلی که نشسته بودیم را وارسی و خوشه های شالی که روی زمین افتاده بود جمع می کرد و در پنجوهای شالی درو شده می گذاشت. من که نوجوان بودم در ذهنم می گفتم پدر چرا خسیس بازی در می آورد و این خوشه ها چه ارزشی دارد مگر چقدر شالی می شود!؟

پدر که ظاهرا اعتراض درونی مرا از حالت چهره ام متوجه شده بود به شوخی خوشه چه شالی را روبه من تکان داد و گفت این یک خوشه شالی، یک قاشق پلو دارد.

همین جمله کوتاه درسی بزرگ برای من شد که همیشه و هنوزم بعد از گذشت بیش از 50 سال، هنگام صرف غذا به یاد این عبارت مرحوم پدر می افتم که چه انتظاری از ما ها داشت و توجه ما را به چه نکته با اهمیتی جلب کرده بود که نه تنها به آن عمل می کنم بلکه به نزدیکان و اطرافیان هم داستان را یاد آوری کرده و توجه آنها را به این نکته که همه موظف هستیم به توسعه امر نیک و کردار نیک زیرا حتما اثر دارد. همچنانکه تذکر عالمانه آن روز پدر با گذشت قریب به پنجاه سال یاد آورم هست و به آن گردن می نهم.

 

 

حال پس از گذشت این همه سال به مبادی آداب بودن و فرهنگ صرفه جویی کشاورزان و مردمان آن نسل کشور عزیزمان غبطه می خورم! چرا نسل ما اینقدر کم توجه هست، حساسیت ها کافی نیست، فرد فرد ما برای تولید ثروت، کاهش فقر و گرسنگی در جامعه مسئولیم. سیاست گذارها، صدا و سیما، فضای مجازی، ارباب جراید، همه و همه به این معضل بزرگ اجتماعی که همان اسراف و دور ریز غذا است و مبالغ هنگفت ریالی ارزش ضایعات غذا های دور ریز، میلیارد مترمکعب آب شیرین گرانقیمت که برای تولید این محصولات مصرف شده زحمت کشاورزان، انرژی، حمل و نقل و... برای تولید این حجم ضایعات باید بیشتر بپردازیم و به آن اهمیت دهیم هموطن. انشاالله

اسمعیل ابراهیم 17 اردیبهشت 1401

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .