رهیافتی از درون به بیرون جهان عینا موجود و چگونگی باور به تعاملات جهانی دولت چهاردهم
کشاورزی آینده جهان- 29/ 06/ 1403
منصور انصاری – روزنامه نگار
تیتر فوق، عنوان یادداشتی به قلم منصور انصاری است که در صفحات اول و سوم روزنامه مردم سالاری، پنجشنبه 29شهریورماه به چاپ رسیده است و به تجزیه، تحلیل و توصیف دو جهان مجزا، یکی مادی عینا موجود که با شاخص های قدرت براساس اندیشه سیاسی فلاسفه متاخر تعریف می شود و متکی است بر مؤلفه های قدرت در تمامی دولت ها در عرصه گیتی و دیگری از جهانی سخن می گوید که دولت مشخص ندارد ولی از کابینه ای به وسعت تقریبا تمامی مردم جهان برخوردار است.
این قدرت جهانی با ویژگی مجازی، دولت ها را محدود و در بسیاری موارد آنان را به نبردی بی پایان برای جلوگیری از ظلم و نابرابری، رانت و فساد و اعمال راستی گزینی دعوت می کند، قدرت فزاینده و عملکرد برق آسای این جهان تا آنجاست که قدرت های موجود در قالب دولت های دیکتاتوری و اقتدارگرا را به فراست فیلترینگ، مهار و سرکوب آن انداخته و حتی دولت های دموکراتیک و لیبرال می کوشند آن را به سوی منافع اقتصادی، سیاسی و سرمایه داری بزرگ هدایت کنند.
از سوی دیگر برآمد اندیشه وجدان های بیدار تاریخی جامعه جهانی در تلاش هستند از این قدرت بی کابینه جهانی برای ایجاد صلح و آرامش، راستی و حقوق بشر موازی با کاهش قدرت زورمدار دولت ها در مهار و سرکوب مردم و افکار عمومی استفاده کنند.
این مطلب با لینک https://B2n.ir/r32790 در روزنامه مردم سالاری قابل دسترس است.
رهیافتی از درون به بیرون جهان عینا موجود و چگونگی باور به تعاملات جهانی دولت چهاردهم
این تصور که ابراز نظرات سازنده، گفتن و مباحثه چه فایده ای دارد و مربوط به دوران نه چندان دور گذشته است و یا فکر کنند چون ابزارهای اطلاع رسانی به طور غالب یا بعضا مطلق در اختیار قدرتمندان یا مالکیت آنان است و می توانند اعتبارات هنگفت برای حفظ این ابزار از بودجه عمومی و آنچه در کشور ما بیت المال گفته می شود هزینه کنند پس تلاشی نکنیم که گفتن فایده ای ندارد! تصور درستی نیست زیرا جامعه فکری کشور ما از پس رخدادهای مختلف و ارتباط گسترده اجتماعی در فضای مجازی همچون سایر نقاط جهان وارد مرحله ای از تغییر و تحولات درونی شده که در نوع خود و از نظر تاریخی بی بدیل است.
جامعه فکری در سطوح مختلف به ویژه عرصه های عمومی و توده ای و عام به مرحله ای از دگردیسی در حوزه رویکردهای فکری و اندیشه ورزی فراروئیده که می توان گفت در مسیر تکوین نواندیشی تاریخی قرار گرفته است و توامان جهان نیز وارد عرصه ای شده است که تقریبا هیچ حرف و گفتار یا اندیشه و فکری یا حتی رویکرد و اتفاقی که منشا اثر و تحول و دگرگونی در ساختارهای غالب و موجود داشته باشد، مهجور نمی ماند. چون طلوع آفتاب هر چند در افق های دوردست بروز و ظهور می یابد و اگر بر بنیادهای حقیقت و حقیقت جویی مستقر باشد بر تمام انتشارات و قدرت انتشار رسانه های قدرتمند که اهداف و منافع خاصی را دنبال می کنند غلبه می یابد و جهان کنونی به دلیل وجود گستره رسانه های دیجیتالی خارج از سیطره قدرت های غالب در قالب کشورها و دولت ها حتی امپراتوری های بزرگ کارتل ها و تراست های اقتصادی که بعضا توسط خود آنان و در ابتدا برای منافع خودشان به وجود آورده بودند، تعاریف و معانی متفاوتی از قدرت سیاسی حکومت ها از آنچه در قرن گذشته حتی چند دهه پیش مقبولیت داشت و عمل می شد به صحنه تاثیرگذاری در جهان کنونی و در میان توده های وسیع مردم به وجود آمده است.
با وجود آمدن ویژگی های جهان مجازی و قدرت روزافزون ناشی از آن قدرت های عینا موجود تعیین یافته و صف بندی قوای حاصل از آن دیگر به شیوه چند دهه گذشته نمی توانند بر مردم اعمال قدرت کنند. جهانی شدن مفهومی که این سال ها و این روزها به کرات و مداوم توسط سیاستمداران و دست اندکاران سیاست گفته می شود و به کار می رود نیز در سایه تعاریف متفاوت کنونی از مؤلفه های قدرت در شکل دولت ها و سلطه گران، چهره و نماد دیگری یافته است.
در قرن پیشین بسیاری از نظریه پردازان بزرگ فلسفه و اندیشه سیاسی، قدرت را همچون «مورگنتا» چنین تعریف می کردند که قدرت و منافع ملی دو مفهوم اصلی یا کلیدی است که منظور از قدرت « کنترل اذهان و اعمال سایر انسان هاست» .
مورگنتا به کرات گفته است: « منظور ما از قدرت سیاسی کنترل متقابل میان صاحبان قدرت سیاسی و همچنین میان آنها و مردم است، قدرت سیاسی رابطه ای روانی است میان کسانی که آن را اعمال می کنند و آنها که قدرت بر ایشان اعمال می شود».
این نظریه پرداز صاحب نام که اندیشه هایش در مورد قدرت در میان بسیاری از متفکران هم عصر خود (در دو دهه پایانی قرن گذشته) با کمترین انتقاد مورد پذیرش بود به موضوع شاخص های اعمال قدرت به سه طریق اشاره داشت؛ دستور(زور)، تهدید یا کاریزمای یک فرد. مورگنتا گذشته از اعمال قدرت به سه شکل فوق آن را در ابعاد ملی شامل جغرافیا، منابع طبیعی، توان صنعتی، آمادگی نظامی، جمعیت، منش ملی، کیفیت دیپلماسی و کیفیت حکومت تعریف می کرد.
اما اکنون باید پذیرفت قدرت در ماهیت خود و در عصر دیجیتالی در بعضی ابعاد اصلی به طور کلی دگرگون شده است. دلیل بارز و برجسته آن خارج شدن قدرت بلامنازع حکمرانی ها در اعمال شاخص های گفته شده از سیطره قدرتمندان و حکمرانان اعم از اقتدارگرا، دیکتاتور و تاحدود زیادی حکومت های دمکراتیک است.
ممکن است که توضیح این مفهوم دشوار به نظر برسد که چگونه قدرت به نسبت های مختلف از سیطره حاکمان در تمامی کشورهای دنیا حتی کشورهای پیشرفته غرب یا جوامع بسته درون گرا مانند چین، کره شمالی یا تا حدودی روسیه خارج شده است!؟ باید به سیطره گسترده و وسیع عرصه های نفوذ فزاینده و برق آسای اطلاع رسانی دیجیتالی اشاره کرد که احاطه و کنترل یا مدیریت آن از قدرت های حاکم سلب شده است به همین دلیل حکومت های اقتدارگرا و دیکتاتوری در سطح فیلترینگ و مسدود کردن این قدرت مهارناپذیر و کشورهای آزاد نیز در فکر جهت دادن عرصه های اطلاع رسانی هرکدام به دلایل مختلف از جمله حفظ قدرت خود یا اداره کردن کشورشان در جهت آنچه می خواهند، هستند به زبان ساده قدرتی خارج از اختیار حکومت ها به وجود آمده و در حال گسترش است.
در این میان حتی مفهوم جهانی شدن که با اتکا به قدرت کشورهای قدرتمند یا بلوک های بزرگ سیاسی اقتصادی همانند گروه 8 یا بریکس و پیمان های منطقه ای نظامی مانند ناتو و غیره تعریف می شد و البته بر سر تعریف آن اختلاف نظرهای بسیار وجود داشته و دارد هم از این مفاهیم و پدیده های عینا موجود فاصله گرفته و بر مبنای افکار عمومی و وجدان های بیدار و تفکرات خلاق و سازنده و سیال در ابرهای نامحدود و مه آلود اینترنتی و شبکه هایی که بدون اجازه یا اخذ هیچگونه مجوزی از نهادهای دولتی اطلاع رسانی می کنند، تعریف می شود.
بحث منافع بلوک های اقتصادی و کشورهای قدرتمند در اقصی نقاط و جغرافیای سیاسی جهان که البته و در حال حاضر تامین شده و می شود خارج از جهانی شدن دامنه و گستره اطلاعات و دانسته ها و آگاهی ها جامعه مستقل از سیطره دولت ها است.
با این مقدمه طولانی اگر به ابتدای بحث برگردیم باید گفت وقتی رئیس جمهور دولت چهاردهم به عنوان یک پدیده نوظهور و در میان شک و تردیدهای بسیار که آیا حاصل یک سیاست مهندسی شده است و ناگزیر اجتناب ناپذیر حکمرانی برای برون رفت از یک مخمصه و بن بست تاریخی بوده است یا از درون یک انتخابات نیمه بسته و محدود به قدرت رسید و سخن از تعاملات جهانی می کند. باید در این موضوع مداقه کرد که بحث تعاملات جهانی از سوی ایشان یک باور مبتنی بر فلسفه سیاسی تاریخی مبرم و ضروری است یا ابزاری طراحی شده برای برون رفت از مخمصه ای که طی دو دهه اعمال سیاست های مشخص مقابله و رویارویی با جهان حاصل شده و اینک به بن بست رسیده است.
لذا این پرسش پیش می آید که اولا تعامل چیست و به چگونه روابط و مناسباتی تعامل گفته می شود و فراتر از آن جهان کنونی چه تعریف و شاخصه هایی دارد و جهان بیرون درون (به قول فلسفه دان برجسته کشورمان مرحوم سید جواد طباطبایی) جهان عینا موجود چگونه عمل می کند و کشور ما ایران باید در کجای این جهان قدرتمند قرار گیرد و در عین حال با چه شیوه ای درجهان قدرتمند فضای مجازی عمل کند که نقشی در سمت وسوی دادن "این قدرت به وجود آمده بدون دولت با مردمانی متعلق به کلیه جهان" داشته باشد.
در شبکه های اجتماعی به ما بپیوندید: