سه شنبه, ۰۲ بهمن ۱۴۰۳

سوریه در انتظار تعیین سرنوشت دمشق

 

 

 

کشاورزی آینده جهان-09/ 10/ 1403

آنچه در پی از نظر شما عزیزان می گذرد رهیافتی تحلیلی تاریخی ناظر بر تعیین سرنوشت سیاسی سوریه و احتمال استقرار نوع حکومت در دمشق و در انتظار مردم بلادیده این سرزمین است. نویسنده، منصور انصاری کوشیده است با تحلیل ترکیب نامتجانس جریان های مختلف در سوریه و از درون آتش زیرخاکستر بعد از سرکوب جنبش مردمی و مسلحانه سال 2011 با استناد به تاریخ تمدن این کشور، بعداز 50 سال حکومت تک حزبی اسدهای مقابله جو با مردم و جریانات سیاسی، همچنین کردهای روژاوا در قالب اتحاد دمکراتیک (پ. ی. د) یا (PYD)، جامعه سیاسی مدنی این کشور را متکثر و شرایط دستیابی به یک دمکراسی لیبرالی پارلمانی را برای سوریه متصور بداند.

همچنین این یادداشت از احتمال نوعی حکمرانی اخوان المسلمی نیمه لیبرال، مانند مصر مُرسی و ترکیه اردوغانی یا دیکتاتوری دینی شبه طالبانی که استقرار آنان را به نسبت های متفاوت، غیرمحتمل می داند، سخن گفته است.

این مقاله روز یکشنبه 9دیماه در صفحات اول و سوم روزنامه مردم سالاری چاپ شده است.

 

پیروز نهایی میدان سوریه!؟

منصور انصاری-روزنامه نگار

اینکه تصور شود بشار اسد با سابقه مقابله طولانی سرکوبگرانه با بخش عمده ای از مردم کشور سوریه که شاهد هستیم با رفتنش یا به واقع پناهنده شدنش به روسیه در خیابان ها خوشحالی می کنند، برگردد و قدرت سیاسی را به دست گیرد خوش خیالی است. گرچه بسیاری تمایل دارند مسائل اساسی سیاسی را با خوش خیالی و نه حتی خوش بینی برای خود حل و فصل کنند. اما واقعیت ها و رخدادهای تاریخی در سیاست و قبضه قدرت با خوش خیالی جور در نمی آیند و انکار ناپذیرند. لذا بازگشتی برای بشار اسد متصور نیست و وجود ندارد، زیرا بشار اسد با رای انتخابی سه دهه گذشته از 99 درصد تا آخرین آن یعنی 89 درصد پایگاه مردمی نداشت و به همین دلیل ارتش کلاسیک مجهز و سراپا مسلح این کشور نیز به ایشان پشت کرد و به واقع از صحنه نبرد گریخت و نیروهای مسلح مخالف حکومت از شهرهای مختلف این کشور چون درعا، ادلب و شمال کشور یا از هر سوی دیگر در کمتر از یازده روز یک به یک شهرهای سوریه و نهایتا دمشق و کاخ ریاست جمهوری را تصرف و نوعی نظم و اداره موقت بدون خونریزی و مقاومت را اعلام کردند.
امارات و نشانه ها و همچنین اخبار رسانه ها حاکی از این است که هنوز جنگ خونین داخلی رخ نداده است. حال تروریستی نشان دار به نام «جولانی» که آمریکا برای سرش جایزه ده میلیون دلاری تعیین کرده بود اینک بدون ترس و واهمه در خیابان های دمشق راست راست می گردد و با نام واقعی خود یعنی «احمد‌الشرع» در مقابل دوربین های تلویزیونی قرار می گیرد و خود را رهبر این سرنگونی و سقوط حکومت اسد اعلام می کند.

او، دستار و چفیه انقلابی را کنار گذاشته، ریشش را مقداری کوتاه کرده، پوتین های نظامی را از پا درآورده و کفش ورنی واکس زده می پوشد، کراوات می زند و با کت و شلوار «ایو سن لورن» فرانسوی از هیات های بلند پایه آمریکایی، ترکی، لبنانی و کشورهای دیگر طبق موازین پذیرفته شده دیپلماتیک استقبال کرده و در گفتگوهایش با رسانه ها خود را یک دیپلمات آداب دان نشان می دهد و حرف هایی که پیش از این، نه خود و نه هیچ یک از فرماندهان زیرمجموعه و نیروهای مسلح تحت فرماندهی اش نمی زدند و نمی گفتند، می زند.

وی تقریبا از خود چهره ای مدرن و دمکراتیک نشان می دهد، از رعایت حقوق زنان و اقلیت های دینی و قومی و فرق مختلف اسلامی از جمله علویان سخن می گوید و آشکارا از کردهای «پ ی د» اتحاد دموکراسی تاسیس شده بعد از خیزش مردمی و جنگ داخلی 2011 که سال های بسیار با حمایت آمریکا با دو بخش و 47 گروه مختلف همسو با داعش و امثال آنها جنگیده اند به عنوان بخشی از مردم کشور سوریه که باید حقوق آنان رعایت شود حمایت می کند و بی مهابا از ترکیه که آنان را تروریست می نامد و خواستار نابودی آنان است نام می برد و با رسانه های جهانی مصاحبه و گفت وگو می کند.جولانی، طوری موضع گیری می کند و سخن می گوید که انگار پیش از این عضو بلند مرتبه و موثر یک جریان القاعده و تروریستی از نظر غرب نبوده بلکه کادر سیاسی یکی از احزاب لیبرال دمکرات اروپایی بوده است. این دوگانگی احمد الشرع یا همان جولانی از یک ماه پیش به این سو بسیار شگفت آور و شک برانگیز است. اما واقعیت صف بندی قوا در خاورمیانه و همچنین شرایط اقتصادی و سیاست جهانی دامنه این شک و تردید را به شدت کاهش می دهد. باید گفت بعد از وقایع عراق و افغانستان طالبانی، رویکرد قدرت به دمکراسی حاکمیتی به عنوان یک اتوریته پر جاذبه حکمرانی در خاورمیانه نمود بارزی یافته و تقریبا عمومیت پیدا کرده است، به ویژه در سوریه، مردم بعد از 50 سال حاکمیت اسدها، تک حزبی بودن و خستگی از جنگ، تاب تحمل هیچ نوعی از اقتدار طلبی یا دیکتاتوری یک سویه حاکمیتی را ندارند.

همچنین احمد الشرع، چهره نوظهور سیاسی و رهبر فعلی سوریه که از سال 2011 و پیش از آن برای کسب قدرت در صحنه های مختلف جنگیده و اکنون بوی این قدرت از هر وقت دیگر بیشتر به مشامش می رسد، حاضر است به عنوان یک فرمانده نظامی به نیروهای خود که از همین اینک به خاطر تغییرات و تناقضات آشکار رفتاری و گفتاری وی، ناراضی، دلخور و نگران هستند پشت کند تا قدرت کاملا کسب نشده و متزلزل کنونی را تثبیت کند.

چه بسا بر آن است که به شیوه اندیشه ماکیاولی می خواهد صبر پیشه کند تا اهداف و ایده های ایدئولوژیکی که سال ها برای آن جنگیده را از معبر پر پیچ و خم دو رویانه سیاست عبور دهد و آنگاه با سهولت بیشتر قدرت را قبضه، دیگران را سرکوب و موقعیت خود را تثبیت کند! این رهبر جوان که از 20 سال گذشته تا امروز و در راس قدرت کنونی مداوم رنگ عوض کرده و با چهره ها و حرف های متفاوت و ایفای نقش در القاعده و داعش در مقاطع زمانی گوناگون خود را وفق شرایط و زمانه نمایانده است می تواند بازیگر خوبی در عرصه سیاست متلون و پر فراز و نشیب با ترکیب جریان های مختلف و متضاد کنونی «سوریه تاریخی» باشد که هم توجه و حمایت غرب را به خود جلب کند، هم حمایت جدی و آشکار ترکیه و ایضا پشتگرمی نه چندان آشکار قطر که پیش از این هم حامی این جریانات بوده است. از سوی دیگر، برای ترکیه، خلع سلاح و سرکوب کردها، اتحاد دمکراتیک «پ ی د» سوریه تاسیس شده و قوت گرفته از دل روژاوا به ویژه بعد از جنبش عمومی شهرهای مختلف در 2011 در مرزهای جنوبی اش یک اصل راهبردی گریزناپذیر است. ترکیه بر این گمان است که کردهای شمال سوریه متحدان حزب کارگران ترکیه «پ ک ک» هستند. بعد از خلاء قدرت در سوریه این اصل راهبردی یعنی سرکوب و خلع سلاح کردهای شمال سوریه تا آنجاست که حتی ممکن است جنگی نابخردانه و کلاسیک را در منطقه به طول 700 کیلومتر آغاز کند، گرچه به خوبی می داند که آمریکا با چنین جنگی آن هم علیه کردها که متحد طبیعی امریکا در مبارزه با داعش بوده اند مخالف است.

همچنین این نکته حائز اهمیت است که ارتش آزاد سوریه که بعد از تاسیس و اعلام موجودیت، با کردها جنگیده است ممکن است در این شرایط بلبشوی سوریه، در کنار ترکیه علیه کردها قرار گیرد.

جنگ داخلی سوریه و سرکوب آن به خشن ترین وجه ممکن، آتش زیر خاکستری را ایجاد کرد که جولانی یا همین احمد الشرع به عنوان فرمانده تحریر الشام، جبهه النصره و نیروهای مشابه پراکنده ای که اتحادیه دمکراتیک کردستان سوریه(پ.ی.د) آنان را در 47 گروه مسلح لیست کرده است، توانستند بر زمینه مبارزه سرکوب شده با هدف سرنگونی و نه چیز دیگر به سادگی و بدون مقاومت شهرهای مختلف و مهم سوریه را تا تصرف دمشق و سرنگونی بشار اسد دنبال کنند.
جمله تاریخی و ماندگار عراقچی وزیر امور خارجه بعد از نشست سه جانبه ایران، ترکیه و روسیه در دوبی که گفت «مگر خدا به داد اسد برسد»، حکایت از تمامی کار اسد می کرد و فقط چند روز بعد از انعکاس این جمله در رسانه ها بود که خبر سرنگونی اسد جهانی شد و احمد الشرع به میان آمد و بعد از آن بود که دیپلماسی همه جانبه در سوریه از سوی کشورهای مختلف به طور عمده آمریکا، ترکیه و لبنان هر کدام از وجهی نمود برجسته و آشکار به خود گرفت.

حال این سوال اصلی برای همگان و ناظران سیاسی مطرح است که آیا یک حکومت شبه طالبانی در سوریه برقرار می شود یا شرایط و موقعیتی برای نوعی از دمکراسی پارلمانی و چند حزبی یا شبه لیبرالی اخوان المسلمی ترکیه و مصر مُرسی بر سرنوشت سیاسی این کشور حاکم می گردد؟ بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که استقرار یک حکومت شبه طالبانی در سوریه تقریبا غیر ممکن است و چنین تجربه تلخی در سوریه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و به ویژه تاریخ کهن این سرزمین، ظرفیت تکرار ندارد زیرا سوریه از یک تمدن کهن و باستانی برخوردار است و تمدن های ایلامی، میتایی، امپراتوری آشوری، سریانی و هیتی را پشت سر گذاشته و از تمدن های ترکیبی از دوران هخامنشیان، هلنی، رومی، اشکانی و ساسانی و نهایتا فرهنگ اسلامی پس از تسخیر آن توسط مسلمانان بهره گرفته است. لذا جامعه ای متکثر است.

طبق اسناد سازمان ملل متحد، 18 درصد جمعیت سوریه مرکب از کردها در شمال این کشور است که به رغم فقر شدید حرف های دیگری در مورد اداره امور این کشور می گویند. این کشور حاصل تقسیم بندی «سایکس و پیکو» است که بعد از متلاشی شدن امپراطوری عثمانی قیمومیت آن به فرانسه واگذار شد.

از سال 1970، ژنرال حافظ اسد و بعد از آن بشار اسد بر این کشور حاکمیت تک حزبی داشته اند. لذا شرایط و زمینه های برقراری یک حکومت پارلمانی و دمکراتیک را دارد.

باید گفت صاحب نظران بسیاری که ناظر شرایط سوریه هستند و از جمله نگارنده این سطور که رخدادهای این کشور را از سال های بسیار دور تاکنون دنبال کرده ام بر این باور هستیم که ترکیب مؤلفه های قدرت ذی مدخل در شرایط کنونی سوریه و بعد از بشار اسد چه در میان کشورهای منطقه و چه در عرصه جهانی از جمله آمریکا در برابر گزینش به نوعی دمکراتیک به عنوان آلترناتیو جلوگیری از جنگی خونین و داخلی قرار گرفته اند.

در چنین شرایطی است که کشورهایی چون قطر و ترکیه می‌ توانند با سرمایه گذاری بالغ بر 200 میلیارد دلار این کشور که طی 14 سال جنگ داخلی آسیب جدی دیده را بازسازی کنند.

اینکه چرا ترکیه در این عرصه پا به میدان تعیین سرنوشت سوریه می گذارد ،به خاطر حضور موثر در مقابل کردهای شمال است که همواره آنان را در اتحادی پنهان و نانوشته با «پ ک ک» در کشورش خطرناک می داند.

در مورد قطر می توان گفت این کشور با ذخیره هنگفت ارزی به دنبال منطقه ای مانند سوریه می گردد تا بتواند با هزینه بخشی از این ذخیره، اثر انگشت خود را بر تحولات منطقه افزون سازد و در رقابت های منطقه ای دست بالا را داشته باشد.

موازی با همه این مسائل، اسرائیل نیز نابودی توانایی های تسلیحاتی سوریه، به خصوص ضد هوایی قدرتمند این کشور و تجهیزات مدرن و هواپیماهای سوخو را به دلایل پرواز آزادانه و بدون دردسر از فضای هوایی سوریه دنبال می کند و به گمان خودش در این فضای به وجود آمده می تواند اهداف راهبردیش را بهتر انجام دهد که خود بحث متفاوت دیگری است.

در شبکه های اجتماعی به ما بپیوندید:

t.me/kajpress00

instagram.com/kajpressnews 

ble.ir/@kajpress_ir

eitaa.com/kajpress

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .