تحولات بنيادين در اقتصادکشاورزي روسيه با تغيير رويکرد از اقتصاد دولتي درون گراي بسته به اقتصاد بازار محور
کشاورزی آینده جهان- 02/ 01/ 1404
منصور انصاری
فدراسيون روسيه در دوران رياست جمهوري پوتين، سرهنگ مقتدر پيشين در سال 2016 توانست مقام نخست توليد گندم جهان را کسب کند و از اتحاديه اروپا و آمريکا به عنوان مقام هاي دوم و سوم توليد گندم پيشي بگيرد. اين دستاورد برجسته در حالي بود که کشور اتحاد جماهير شوروي در سال هاي آخر حکمراني خود در دهه 80 ميلادي و قبل از فروپاشي سال 1991 و در شرايطي که از بزرگترين زرادخانه موشک هاي اتمي قاره پيما برخوردار بود قادر نبود گندم مورد نياز جمعيت خود را تامين کند و در مقابل دشمن سرسخت خود آمريکا براي دريافت گندم به زانو درآمد و بر اساس نظر بسياري از انديشمندان سياسي يکي از چند دليل سرنگوني اين امپراطوري بزرگ کمبود مواد غذايي بود.
پرسش اساسي اين است که چه اتفاقي افتاد که اين کشور که در تامين امنيت غذايي مردم سرزمين خود در سال هاي دهه 1970 ميلادي عاجز بود توانست علاوه بر تامين نان و مواد غذايي کشور به بزرگترين صادر کننده گندم جهان تبديل شود؟ آيا وضعيت اقليم و شرايط آب و هوايي اين کشور تغيير کرد؟ خاک زمين هاي زراعي اش دگرگون شد؟ آيا اين روسية سال 2016 همان روسيه سال هاي دهه 80 تا 90 از نظر جغرافياي طبيعي نبود؟ چگونه تحولي در ساختار کشاورزي روسيه فدراتيو ايجاد شد که به اين درجه از موفقيت در توليد غلات و مواد غذايي رسيد؟
براي درک اين تحول بزرگ در ساختار کشاورزي اين کشور به ناگزير بايد به قرون گذشته خيلي دور و وضعيت کشاورزي و کشاورزان اين کشور برگرديم تا شايد با عبور تاريخي و موجز بتوانيم به کشف اين راز اقتصادي درس آموز پي ببريم.
واقعيت اين است که وضعيت دهقانان تحت حکمراني امپراطوري تزارها در قرون وسطي خيلي بهتر از وضعيت کشاورزان کشورهاي غربي و اروپايي در قرن سيزدهم بود. به اختصار بايد گفت، بعد از قرن سيزدهم ميلادي و قدرت گرفتن اشراف روسيه، ساکنان روستاها روز به روز موقعيت اجتماعي خود را هر چه بيشتر از دست دادند و بر خلاف اروپاي غربي که روستاييان به تدريج از چنگال نظام رعيتي رها مي شدند، روستاييان روسي در دوره تزارهاي رومانف به رعيت هاي مطلق مبدل گرديدند تا آنجا که در دوران سلطنت چهارم که به دليل سرکوب خشن و بي رحمانه مردم معترض، لقب «ايوان مخوف» گرفت، براي جلب نظر اشراف و حفظ آنان زمين هاي بسياري به همراه دهقاناني که بر روي اين زمين ها کار مي کردند اعطا کرد و براي اينکه اشراف براي اداره اين زمين هاي کشاورزي از نيروي کار دائمي و مطمئني برخوردار باشند قانون منع شديد رفت و آمد براي دهقانان که اينک به صورت برده درآمده بودند را تصويب کرد و آنان رعيت هايي بودند که به طور مطلق در اختيار اربابان خود قرار داشتند و روي زمين هاي کشاورزي آنان کار مي کردند. در اين مقطع زماني، شورش هاي دهقاني بسياري صورت گرفت که با خشونت تمام و به صورت خونين سرکوب شدند.
اين وضع تا ماه مارس 1861 ميلادي ادامه داشت که الکساندر دوم تزار روسيه نظام رعيتي را در سراسر روسيه ملغي اعلام کرد. در آن زمان، به تقريب از مجموع 60 ميليون جمعيت روسيه 50 ميليون نفر موژيک (دهقان) بودند. با انقلاب سوسياليستي توسط بلشويک ها و در چارچوب تاکتيک مبارزاتي لنين، نابغه سياست، کشاورزان به عنوان متحدان کارگران به برآمد قابل توجهي درعرصه سياست و حقوق اجتماعي دست يافتند و در مبارزات خونين گسترده اي با کولاک ها يا زمين داران خرد و مالکان پيشين جنگيدند ولي اين جانفشاني ها موجب نشد که زمين هاي بسياري از آنان در کنار زمين هاي کولاک هاي بزرگ توسط استالين مصادره نشود. زمين هايي که به مالکيت دولت درآمدند، زيرا استالين و يارانش در حزب کمونيست بر اين باور بودند که دولت در مزارع بزرگ اشتراکي (ساخوزها) بهتر مي تواند کشاورزي و توليد کند و طي سال هاي اول انقلاب، عدم همکاري موژيک ها در تحويل غلات خود موجب شد که استالين در کنار کولاک هاي سلطنت طلب آنان را نيز سرکوب کند.
گفته مي شود ماموران استالين موژيک هايي که غلات خود را در اختيار دولت شوراها قرار نمي دادند چندين شبانه روز بيدار نگه مي داشت تا نشاني انبارهاي غله شان را بدهند زيرا دهقانان به خواب بسيار عادت داشتند و اين بيدار نگه داشتن بزرگترين شکنجه براي آنان بود. به هر حال، تا سال هاي 1980 ميلادي تقريبا تمامي زمين هاي کشاورزي در وسعت هاي بزرگ به جز زمين هاي کشاورزي خانوادگي در ابعاد کم و کوچک که کلخوز ناميده مي شدند در اختيار دولت بود. اين تفکر استالين که دولت بهترين توليد کننده خواهد بود در عمل شکست خورد زيرا مزارع اشتراکي (ساخوز) بازدهي وبهره وري لازم را نداشت که موجب شد گورباچف اصلاح طلب و مبدع گلاسنوست و پروسترويکا در سال 1990، قانوني که بعدها اصلاحات ارضي ناميده شد را تصويب کند و نوعي فرايند خصوصي سازي تقويت شود و مالکيت بر زمين براي مزارع خانوادگي يا همان کلخوزها که از سال 1930 نيز در نظام اقتصاد دولتي اتحاد جماهير شوروي پذيرفته شده بودند، به وجود آيد.
از سال 1990 به بعد سه نوع مزرعه کشاورزي با مالکيت غير دولتي وجود داشت: مزارع شرکتي(تعاوني ها و شرکت هاي سهامي زراعي)، مزارع انفرادي با مالکيت افراد به نام مزارع دهقاني و مزارع خانوادگي که ادامه همان کلخوزهاي دهه 1930 بودند. اما هنوز نظام اقتصاد دستوري دولتي با قيمت هاي از پيش تعيين شده بر نظام بازرگاني و عرضه و فروش محصولات کشاورزي و فراورده هاي دامي حاکم بود، زيرا انگيزه توليدکنندگان کشاورزي به خاطر سود اندک و امکان کم سرمايه گذاري و بهره وري بسيار ناجيز، کاهش يافته بود.
در جمع بندي نهايي، به رغم تحولات بنيادي در نظام مالکيتي زمين هاي کشاورزي و مهيا شدن شرايط براي جهش در توليد و بازرگاني کشاورزي، در سال هاي اوليه دهه نود و بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي کشاورزي روسيه نتوانست به موفقيت هاي قابل اتکايي دست يابد. با اين وجود و با اين اندک تغيير در مالکيت و تغيير جهت و سازماندهي مجدد کشاورزي در مزارع بزرگ اشتراکي (ساخوزها)، متوسط درآمد کشاورزان از 512 روبل به 1525 روبل در ماه از سال 1997 تا 1999 ارتقا يافت. اين وضعيت براي کشاورزي روسيه پس از دوران گذار 10 ساله بحراني در سال 2006، هم زمان با تحريم هاي آمريکا و کشورهاي اروپايي با قانوني که توسط پوتين تصويب شد در ساختار توليد و بازرگاني کشاورزي فدراسيون روسيه تحول اساسي به وجود آورد و کمک هاي دولتي به صورت هاي مختلف به کشاورزي و کشاورزان به رقمي بالغ بر 36 ميليارد روبل ارتقا يافت. کمکي که از سوي بانک ها، شرکت هاي هولدينگ و سرمايه گذاران خارجي به فعالان بخش خصوصي کشاورزي مي شد و قانون مصوب 2006 پوتين که مالکيت بر زمين در سه شکل مزارع شرکتي، تعاوني ها و شرکت هاي سهامي زراعي کشاورزي خانوادگي (کلخوزهاي پيشين) و مالکيت انفرادي (دهقاني) را مشروع و مجاز مي دانست را مي توان آغاز دوران شکوفايي کشاورزي روسيه برشمرد.
به عبارتي، تغيير ساختار اقتصادي در روسيه و تغيير مسير از يک اقتصاد درون گراي بسته دولتي به اقتصادي بازار محور و برقراري ارتباط بازرگاني با کشورهاي مختلف جهان به رغم بعضي تحريم ها موجب شد که کشاورزي روسيه با تحولات بزرگي مواجه شود و کشوري که از گرسنگي در سال هاي دهه 1980 رنج مي برد و وارد کننده گندم از آمريکا و کشورهاي غربي بود به تدريج به آنجا برسد که در سال 2016 مقام نخست توليد گندم و صادر کننده غلات را کسب و اين مقام را در سال هاي بعد نيز همچنان حفظ کند. به عبارت ديگر، شايد بتوان گفت روسيه به کشاورزي پايدار دست يافته است و مقام تامين امنيت غذايي کشور خود را در يک راهبرد مشخص و به رغم صادرات هنگفت حفظ کرده است.
گفتنی است این مطلب به عنوان سرمقاله در مجله شماره 278 صنایع زیرساخت های کشاورزی، اسفندماه، چاپ شده است.
در شبکه های اجتماعی به ما بپیوندید: