اخبار کشاورزی:
بیماریها و آفات بلای جنگلهای شمال
کاج پرس: 10-07-1401
جنگلهای شمال با قدمت ۴۰ میلیون ساله یکی از ارزشمندترین عرصههای جنگلی ایران و جهان بنا به گفته برخی کارشناسان به علت بروز انواع آفات و بیماریهای ناشی از دخالت عوامل انسانی و تغییرات اقلیمی به مرحله اشباع رسیده که ضروری است با انجام تحقیقات علمی برای چالش این اکوسیستم راهکار اصولی اتخاذ شود.
از دیدگاه علوم گیاه پزشکی آنچه که در عرصههای منابع طبیعی(اعم از جنگلها و مراتع، مراکز تولید بذر و نهال، ذخیره گاهها و پارکها) به عنوان آفت و بیماری مطرح میشوند شامل گروهی از موجودات زنده مقیم این عرصهها و جزیی از این اکوسیستم هستند که به ۲ گروه عمده تقسیم میشوند.
آفات گیاهی: آفت به آن دسته از موجودات زنده اطلاق میشود که به طور مستقیم از اندامهای مختلف گیاه تغذیه نموده و سبب ایجاد خسارت میشوند و این موجودات بیشترشان شامل برخی از حشرات، کنه ها، جوندگان و نرمتنان هستند.
بیمازیهای گیاهی: بیماری از نظر تعریف به هر گونه پدیده فیزیولوژیکی غیر طبیعی و مضر گفته میشود که در اثر مجاورت و تحریک دائم و مستمر یک بیمارگر(عامل بیماری زا) در گیاه ایجاد میشود عوامل بیمارگر شامل بعضی از قارچها ی پارازیت، ویروسها، باکتری ها، نماتدها هستند و گاهی گیاهان گلدار انگلی(مانند سس و گل جالیز) و نیمه انگلی (متنند لورانتوس، دارواش، ارس واش) نیز به علت خسارتی که به گیاه وارد میکنند در گروه عوامل بیماری زا مورد مطالعه قرار میگیرند.
جنگلهای هیرکانی در شمال ایران هر از چند گاهی دچار طغیان آفات مختلف میشود که به گفته کارشناسان نابودی بخشهای وسیعی از این جنگلهای ارزشمند را در پی دارد.
بررسیها نشان میدهد بیش از ۴۰ عامل آفت زا در جنگلهای شمال وجود دارد که گروه وسیعی از درختان را در برگرفته و برخی گونههای با ارزش نظیر ملج و شب خسب را به حد انقراض نزدیک کرده است.
آفات جنگل در حالت عادی، کم خطرند ولی اگر اوضاع محیطی برایشان مساعد شود، به مرحله طغیان میرسند، برای مثال، نوع قارچ به نام سم اسبی از فروردین تا مرداد، در حدود ۲.۵ میلیارد هاگ تولید میکند که پخش آن در هوا ممکن است درختان زیادی را آلوده کند، همچنین طغیان ملخها گاه چنان ویرانگر میشود که حتی باپیشرفته ترین امکانات و تجهیزات، نمیتوان با آن مبارزه کرد.
به تاکید کارشناسان امر در چند دهه اخیر، ایجاد جوامع دست کاشت کاجهای وارداتی و نیز توسعه کاشت گونههای خارجی صنوبر در جلگه و ساحل، موجب فعالیت دایم آفت خطرناک پروانه ابریشم باف ناجور در مناطق جلگه ای شمال شده است.
علت این رویداد، در درجه اول مربوط به اقدامات افراطی گذشته، به ویژه رعایت نکردن شرط سازگاری گونههای غیر بومی و حساسیت آنها نسبت به ابریشم باف ناجور که آفت بومی منطقه است و به طور دایم در جنگلهای شمال زندگی میکند است.
به طور کلی، اغلب آفات جنگلهای شمال، جانورانی از رده حشرات و عنکبوتیان هستند که برخی از آنان نظیر پروانه ابریشم باف ناجور میتواند ۵۰۰ نوع گیاه را آلوده کند و جنگل را به صورت یک دست از بین ببرد.
حشرات و به طور کلی بندپایان، بزرگ ترین گروه جانداران در کره زمین هستند که بیش از یک میلیون گونه را شامل میشوند، حشرات خود را با زندگی در انواع آب و هوا سازگار کرده اند و نقشی حیاتی در زندگی موجودات زنده دارند، با این حال تکثیر بیش از حد آنها باعث به هم خوردن تعادل محیط زیست و جنگل میشود.
* نابودی ۳۰۰ هزار هکتار جنگل شمال بر اثر آفات
رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در این باره گفت: اوج شیوع و طغیان آفات و بیماریها در جنگلهای شمال که به منطقه هیرکانی خزری موسوم است طی دهه ۷۰ بوده است که متاسفانه از آن زمان تاکنون حدود ۳۰۰ هزار هکتار از سطح این عرصه آلوده و به طور کامل نابود شد و طبق گزارشها و بررسیهای به عمل آمده حدود ۱۲۵ هزار هکتار آن آلوده به آفات خارجی و غیر بومی است.
هادی کیادلیری در گفت و گویی افزود: آفاتی که طی این سالها براثر طغیان جنگلهای شمال را آلوده کرده اند از نوع آفات درجه اول محسوب میشوند یعنی از آن دسته از آفاتی که شروع کننده زوال رویشگاههای این عرصه هستند چرا که شرایط و بستر برای نابودی جنگلها کامل مستعد بوده است و این اتفاقات نشان میدهد مسوولان دست اندرکار در آن زمان در حوزه قرنطینه جنگل ضعیف عمل کردند.
وی توضیح داد: امروز این اکوسیستم طبیعی ضعیف شده چرا که آفات و بیماریها یک عارضه به شمار میآید همانند بدن انسان، وقتی که بدنش ضعیف میشود توان دفاع در برابر بیماریها را تا حدودی از دست میدهد طبیعت یک موجود زنده است و عواملی مانند دست اندازی ها، ویلاسازی، جاده سازی، تغییرکاربری و چرای دام بی رویه قاچاق چوب همه این موارد دست به دست هم داد تا جنگل توانایی درمانش را از دست دهد.
* چالش آفات با تغییرات اقلیمی به ابرچالش تبدیل شد
رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه علوم و تحقیقات تهران تصریح کرد: در ابتدا این اکوسیستم میتوانست این چالشها را حل کند منتهی به حدی دست اندازی به طبیعت زیاد شده که این اکوسیستم از نظر وقوع عوامل تهدید زا و تخریب کننده به ویژه آفات و بیماریها به مرحله اشباع رسیده و از حالت بکر بودن خارج شده است و این چالش با تغییرات اقلیمی به ابر چالش تبدیل شده است.
کیادلیری اضافه کرد: وقتی در نقطه نامناسب از عرصههای طبیعی جنگل کاری میکنیم و شرایط برای اجرای چنین طرحی ناسازگار باشد یا در نقطه دیگر محدودیتهای زیست محیطی نادیده گرفته شود به فرض مثال استفاده از نهادههای کشاورزی در اراضی حاشیه جنگلهای شمال انجام گیرد متاسفانه این اقدامات سبب میشود نتوان این عرصههای طبیعی بیمار را درمان کرد.
وی پیش آگاهی از وضعیت جنگلهای اطراف در دیگر نقاط کشور و حتی کشورهای همسایه در پیشگیری و کنترل این آفات بسیار اثر بخش دانست و افزود: اگر بدانیم وضعیت جنگلها در دیگر نقاط چگونه است و پیش بینیهای لازم از علت و میزان آسیب پذیری آن نقاط جنگلی خارج از شمال داشته باشیم این رویکرد همان نگاه کشورهای توسعه یافته است که باید در مدیریت آفات و بیماریها مدنظر مسوولان دست اندرکار قرار گیرد که متاسفانه مورد بی توجهی قرار گرفته است.
رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه علوم و تحقیقات تهران یادآور شد: در زمان حاضر در مدیریت بیماریها و آفات در عرصههای طبیعی، نخستین تصمیم در واقع همان گام آخر است به عبارتی سیستمی کار نمیکنیم و اهمیتی به این موضوع نمیدهیم یک زمان آفات طغیان میکند در زمستان حشره است و دیده نمیشود و این موضوع به فراموشی سپرده میشود و پیگیریها برای رفع این چالش به سال آینده موکول میشود و این نوع اقدامات بزرگ ترین اشتباه است.
کیادلیری افزود: این رفتارها نشان میدهد که مجموعه مدیریت از آموزش و تحقیقات گرفته تا اجرا و نظارت نقص دارد و تصورمان بر این آفت آن است که طغیان نمیکند درحالی که به واسطه این آفت روند وضعیت موجود جنگلهای شمال رو به زوال است و درصورتی اگر برنامه ریزی و تدابیری برای از بین بردن آنها صورت نگیرد بی تردید باید طی سالهای نه چندان دور شاهد از هم پاشیدگی این اکوسیستم طبیعی باشیم.
این استاد رشته جنگلداری با اشاره به آنکه برخی از آفات و بیماریهای موجود در جنگلهای شمال مشترک میان انسان و گیاه است، خاطرنشان کرد: آلودگی این عرصه طبیعی به این آفات و بیماریها میتواند زمینه ساز برخی از بیماریهای تنفسی و پوستی طبیعت گران، گردشگران و مسافران باشد و علاوه بر نابودی درختان چنین عوارضی هم برای انسانها به همراه داشته باشد ضمن آنکه روی اکسیژن، تلطیف هوا و جذب گرد و غبار هم اثر میگذارد.
وی بیان داشت: نکته مهم تر میزان قاچاق چوبی که سالانه در جنگلهای شمال از سوی قاچاقچیان انجام میگیرد شاید به پنج هزار تا ۱۰ هزار متر مکعب نرسد منتهی یک آفت برگ خوار سالانه میتواند به حدود ۴۰ هزار متر مکعب چوب خسارت وارد کند به عبارتی درخت زنده و رویشهای آن را از دست بدهد و طی سه سال گستره زیادی از این عرصه طبیعی را آلوده نماید و از لحاظ ریالی هم میلیاردها تومان خسارت وارد کند.
کارشناس گیاه پزشکی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری گفت: گاهی تراکم جمعیت یک آفت یا بیماری و شدت خسارت آنها چنان سنگین است که میتواند در اثر طغیانهای متوالی منجر به تهدید یک گونه جنگلی و حذف و انقراض آن گونه به صورت انفرادی و یا توده ای شود این مورد بیشتر در مورد آفات و بیماریهای خارجی و وارداتی صادق است که تک میزبانه (منوفاژ) و چند نسلی یا چند دوره ای هستند.
آهنگران افزود: در این باره تاکنون چند گونه درختی جنگلی بومی شمال کشور مورد تهدید قرار گرفته اند از آن جمله میتوان به بیماری پژمردگی هلندی نارون (بیماری مرگ نارون) روی گونههای اوجا، ملج و تا حدودی آزاد، بیماری پژمردگی فوزاریومی شب خسب، بیماری بلایت شمشاد، شب پره شمشاد در سالهای اخیر اشاره کرد.
وی بیان داشت: امروز به علت تغییرات آب و هوایی کم و بیش مشابه میتوان گفت تمام عرصههای جنگلی خطه شمال کشور از لحاظ پوشش گیاهی، اقلیم، توپوگرافی، رطوبت نسبی، عرصههای آلوده در بیشتر این نقاط جنگلی و مرتعی مشابه است اما تفاوتهای مربوط به میکروکلیما و تا حدودی کاهش بارندگی و افزایش دما از غرب به شرق، وسعت و شدت آلودگی با توجه به نوع آفت یا بیماری متفاوت است.
این کارشناس امور جنگل توضیح داد: به عنوان مثال آفاتی مانند شب پرههای ابریشم باف ناجور و جوانه خوار بلوط، بیماریهای پوسیدگی زغالی بلوط و فتیله نارنجی ممرز که شرایط گرمای بیشتر و رطوبت کمتر را میپسندند در نواحی شمال شرقی (استان گلستان و شرق مازندران) شیوع بیشتری دارند و یا بیماری بلایت شمشاد و شب پره شمشاد با توجه به وسعت رویشگاه و شرایط دما و رطوبت در نواحی غربی و مرکزی شدت بیشتری دارند.
آهنگران ادامه داد: یا بعضی از گونههای جنگلی در مناطق خاصی میرویند مانند درختان جنگلی شاه بلوط که در استان گیلان انتشار داشته لذا بیماری مربوط به آن (شانکر شاه بلوط) در همان منطقه وجود داشته و خسارت زیادی را وارد نموده است و گاهی هم به خاطر شرایط اکولوژیکی ممکن است جمعیت یک آفت یا بیماری در یک استان شمالی به حد طغیان برسد ولی در استان دیگر اثری از آن نباشد.
وی در باره میزان خسارتهای ناشی از شیوع آفات و بیماریها در جنگلهای شمال گفت: تعیین خسارت در این عرصه طبیعی ابعاد مختلفی دارد و منحصر به کاهش چوب نیست وقتی میلیونها اصله درخت شمشاد و یا شاه بلوط در اثر یک آفت یا بیماری به صورت توده ای خشک میشوند در واقع یک اکوسیستم مختص آن گونه شامل آب، خاک، هوا، حیات وحش و سایر گونههای وابسته به آن از این خشکیدگی متاثر میشوند.
کارشناس گیاه پزشکی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری اضافه کرد: بنابراین میتوان از آن به عنوان یک فاجعه یاد کرد که از نظر ریالی قابل محاسبه نیست و گاهی بعضی از آفات نیز در کنار سایر موارد طبیعی غیرزنده چنان اثرات منفی روی یک اکوسیستم جنگلی میگذارند که زمینه را برای ضعف و کاهش توان زیستی آن گونه در ابعاد وسیع فراهم میکنند مانند گسترش بیماری زغالی و فتیله نارنجی.
وی یادآور شد: گاهی تراکم جمعیتی یک آفت یا بیماری و شدت خسارت آن چنان سنگین است که میتواند در اثر طغیانهای متوالی منجر به تهدید یک گونه جنگلی و حذف و انقراض آن گونه به صورت انفرادی و یا توده ای شود این مورد بیشتر در مورد آفات و بیماریهای خارجی و وارداتی صادق است که تک میزبانه (منوفاژ) و چند نسلی یا چند دوره ای هستند.
برگ خواران، ریشه خواران، چوب خواران، پوست خواران، بذرخواران، جوانه خواران، گل خواران، میوه خواران، ساقه خواران، طوقه خواران، سرشاخه خواران، شیره خواران، مهم ترین گروههای آفت زا در جنگلهای شمال هستند.
جنگلهای شمال ایران دارای ۹۰ گونه درختی و ۲۱۱ گونه درختچه ای و هزار و ۵۵۸ گونه علفی و بوته ای است،مساحت این عرصههای جنگلی در حدود یک درصد جنگلهای اروپاست ولی تعداد گونههای آن ۱۶ درصد گونههای موجود در کل قاره اروپاست.
به گزارش کاج پرس به نقل از ایرنا، معاونت امور جنگل سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در شهرستان چالوس غرب مازندران مستقر است. ...................................../.کد 156 J
در شبکههای اجتماعی به ما بپیوندید:
https://t.me/kajpress00
https://www.instagram.com/kajpressnews