شنبه, ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

رهیافتی به سیاست گذاری کلان آب و چالش های آن

 

 

کشاورزی آیندۀ جهان-14/ 03/ 1402

بحث های آکادمیک در حوزۀ منابع طبیعی، محیط زیست و پیوست تفکیک ناپذیر این دو یعنی آب؛ گرچه در لایه های پسین اطلاع رسانی قرار دارند ولی از آنجا که نقش زیرساختی دارند به دلیل گستردگی دانشگاهها و افزایش قابل توجه دانشجویان در رشته های مرتبط به مبانی فوق همچنین گسترش فضای مجازی طی سالیان اخیر در ایران نقشی موثرتر از گذشته در افکار عمومی ایفا می کنند و بدون شک انعکاس این مباحث در رسانه های تخصصی تاثیرگذاری آن را در حوزه های برنامه ریزی و اجرائی افزون می سازد.

مقاله ذیل که از نظرتان می گذرد، کاری پژوهشی است که توسط خانم دکتر بنفشه زهرایی تهیه و در قالب یک سخنرانی با عنوان "آسیب شناسی نیم قرن سیاست گذاری آب در فلات مرکزی ایران، چالش ها و چشم اندازها" ارائه شده است و نکات ارزشمندی در آن وجود دارد.

«آسیب‌شناسی نیم قرن سیاست گذاری آب در فلات مرکزی ایران؛ چالش ها و چشم اندازها»

با سخنرانی دکتر بنفشه زهرایی،

دانشیار گروه مهندسی عمران دانشگاه تهران و دبیر کارگروه ملی سازگاری با کم آبی

مرکز مطالعات سیاست گذاری عمومی دانشگاه تهران دوم خرداد ماه، میزبان نشست تخصصی «آسیب‌شناسی نیم قرن سیاست گذاری آب در فلات مرکزی ایران؛ چالش ها و چشم اندازها» بود. این نشست با حضور جناب آقای دکتر مجید وحید ریاست مرکز، خانم دکتر بنفشه زهرایی دانشیار گروه مهندسی عمران دانشگاه تهران و دبیر کارگروه ملی سازگاری با کم آبی، خانم سوسن نوربخش، کارشناس سیاست گذاری آب و تعدادی از اساتید گروه علوم سیاسی و جمعی از دانشجویان علاقه مند از دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف و تربیت مدرس برگزار شد.

دکتر زهرایی در آغاز نشست ضمن ابراز خوشحالی از حضور در دانشکده حقوق و علوم سیاسی بیان کرد: « ما (دانشکده فنی) با اینکه در همسایگی دانشکده حقوق و علوم سیاسی هستیم اما متاسفانه تعاملات مان با این دانشکده اندک است. در حالی‌که بواسطه چالش های مهمی که در حوزه آب داریم، این ارتباطات مهم است و من واقعا این نشست را به فال نیک می گیرم و امیدوارم بابی برای همکاری بیشتر باز شود.»

 

طرح بحث

دکتر زهرایی با اشاره به اینکه بحث امروز متمرکز بر سیاست گذاری آب در فلات مرکزی ایران است بیان کرد «عمده مساحت استان های خراسان رضوی، خراسان جنوبی، بخش های جنوبی استان خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، تقریبا تمام کرمان، حدود یک سوم استان فارس، کل استان های یزد، اصفهان، قم، تهران، البرز، قزوین، بخش عمده همدان و تقریبا همه استان مرکزی در حوضه آبریز فلات مرکزی قرار گرفته است».

وی بحث خود را با این سوال آغاز کرد که «وقتی از تامین آب صحبت می کنیم از چه منابع آبی استفاده می کنیم؟ یک بخش آب های سطحی است که از طریق باران تغذیه می شود. این آب شامل رودخانه ها، دریاچه ها و تالاب ها است.

بخشی آب زیرزمینی است که ما می توانیم از طریق چشمه، چاه یا قنات از این آب بهره برداری کنیم. به این ها اصطلاحا آب های « تجدیدپذیر» یا آب های «متعارف» می گوییم؛ «تجدیدپذیر» چون اگر برداشت کنیم دوباره با بارندگی تجدید می شوند و «متعارف» چون تصفیه ویژه ای برای این آب ها لازم نیست.

بخش دیگری از منابع آب، آب های «نامتعارف» هستند؛ مثل بارورسازی ابرها، نمک زدایی آب دریا و بهره برداری از آب های ژرف یا آب های فسیلی. این آب ها «نامتعارف» هستند چون تصفیه، پمپاژ و انرژی زیادی نیاز دارند یا اینکه در احجام محدودی قابل حصول هستند.»

دکتر زهرایی با تقسیم بندی منبع تامین آب های تجدیدپذیر به دو بخش داخلی (Internal) و خارجی (External) بیان کرد: «عمده تبادل آب کشور ما از منطقه خراسان شمالی و مرز شرقی است که آب اندکی از مرزهای شرقی و افغانستان وارد ایران می شود. همین طور در شمال غرب کشور، رودخانه ارس را داریم که بخشی از آن در ایران و بخش دیگر آن در کشورهای شمال و شمال غرب ایران است.

در مرزهای غربی، ایران عمدتا دهنده آب است بنابراین سهم ایران از آب های خارج از مرز بسیار اندک است و حدود 4.6 میلیارد مترمکعب از حدود 110 میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر کشور را شامل می شود. این در حالی است که خاورمیانه، شمال افریقا و اروپا وابستگی بالایی به آب های خارج از مرز دارند». با این حال ایشان تاکید کرد:

« اگرچه سهم وابستگی ما به آب های خارج از مرز کمتر از ۵ درصد است اما اثرات محلی شدیدی دارد. برای مثال امسال در کل پهنه سیستان مشکل تامین آب داریم در حالی که کل آبی که افغانستان طبق معاده ۱۳۵۱ باید به ایران دهد کمتر از یک درصد آب تجدیدپذیر ایران است. لذا سهم بزرگ نیست اما اثرات محلی شدیدی دارد.»

رابطه جمعیت و تغییر اقلیم با میزان آب های تجدیدپذیر

دکتر زهرایی در ادامه با نگاهی به وضعیت منابع آب تجدیدپذیر ایران گفت: «ما از نظر کل منابع آب تجدیدپذیر از بین ۱۷۰ کشور رتبه ۱۱۴ هستیم یعنی تقریبا کشور خشکی محسوب می شویم ولی در مقیاس خاورمیانه جز کشورهای پرآب هستیم. با این حال فقط آب مهم نیست بلکه باید این میزان آب را بر جمعیت تقسیم کرد. وقتی منابع آب کشور را بر جمعیت تقسیم می کنیم به رتبه ۱۵۶ می رسیم. لذا ما از نظر سرانه آب تجدیدپذیر رتبه پایینی داریم.»

ایشان با اشاره به شاخص فالکن مارک در محاسبه سرانه آب تجدیدپذیر بیان کرد: « بر اساس این شاخص کشورهایی که به ازای هر نفر بالای ۱۷۰۰ مترمکعب سرانه آب تجدیدپذیر دارند، مشکل آب ندارند. این رقم به ۱۰۰۰ مترمکعب که می رسد کم آبی محسوب می شود و تنش های آبی بروز می کند و به زیر ۵۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر که برسد، کم‌آبی‌ مطلق یا فلاکت آبی رخ می دهد.

جمعیت حدود ۲۰ سال پیش ما شصت و اندی میلیون نفر بوده و سرانه آب تجدیدپذیرمان نزدیک ۲۰۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر و فراتر از آن بود و اصلا مشکل آب را احساس نمی کردیم. در سالهای اخیر که به جمعیت ۸۰ میلیون رسیدیم، این سرانه به کمتر از ۱۷۰۰ رسیده و در حال تجربه تنش های آبی هستیم.

به جمعیت ۱۲۰ میلیون که برسیم در متوسط کشوری مرز ۱۰۰۰ مترمکعب را هم رد خواهیم کرد و تنش های آبی خیلی بیشتری بروز خواهد کرد. همین الان در کشور مناطقی داریم که در حال تجربه سرانه آب تجدیدپذیر زیر ۵۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر هستند.»

دکتر زهرایی با اشاره به مسئله «تغییر اقلیم و گرمایش جهانی» بیان کرد: «این موضوع روی میزان بارش‌ها، دما و تبخیر و تعرق کشور اثر گذاشته است. اختلاف دمای سی ساله و ده ساله منتهی به سال 98 نشان می‌دهد مرزهای غربی و شرقی ایران خیلی گرم شده است و افزایش دما بطور قابل ملاحضه ای رخ داده است. همچنین تقریبا در همه کشور کاهش بارندگی داشته ایم».

وی اضافه کرد « تا سال 2040میلادی پیش بینی هایی که برای اثرات تغییرات اقلیمی و شرایط آبی و اقتصادی شده نشان می دهد که ایران از میان کشورهایی که بیشترین میزان تنش آبی را تجربه خواهند کرد رتبه سیزدهم خواهد بود. متاسفانه ایران در بین 12 تا 17 کشوری که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دارای بالاترین سطح تنش آبی هستند، قرار دارد و پیش بینی شده است تا سال 2050 این کشورها در اثر تغییر اقلیم چیزی بین 6 تا 14 درصد GDP خود را از دست بدهند

نگاهی به روند سیاست گذاری آب در فلات مرکزی بعد از انقلاب

دکتر زهرایی با نگاهی به روند برنامه های توسعه و سیاست گذاری آب پس از انقلاب اظهار کرد: «ما از ۱۹ سد در سال ۵۷ به بالای ۱۹۰ سد در دست بهره برداری و بیش از ۱۰۰ سد در دست مطالعه رسیده ایم. در حالی که ۷۴ درصد جمعیت شهری ۱۸ میلیونی ایران در سال ۵۷ تحت پوشش آب شهری بوده، این رقم الان به بیش از ۹۹ درصد جمعیت ۶۱ میلیونی رسیده است.

تولیدات کشاورزی ما رشدی ۴ برابری داشته است. ما در واقع بعد از انقلاب، بواسطه فضای سیاسی حاکم بر کشور مثل تحریم و نداشتن روابط دوستانه با اکثر کشورهای دنیا، یک پشتیبانی همه جانبه از توسعه کشاورزی و ارتقا امنیت غذایی داشتیم. سطوح اراضی کشاورزی را برای حفظ امنیت غذایی به شدت توسعه دادیم و در فلات مرکزی بیشترین میزان افزایش سطح زیرکشت و بیش ترین میزان تمرکز جمعیت را داشتیم. همین طور کارخانه های فولاد را عمدتا در مناطق فلات مرکزی مستقر کردیم که هم صنابع بسیار پرآب طلبی است و هم زمینه ساز ایجاد اشتغال قابل‌توجهی است. همه این ها کمک کرد که جمعیت را در فلات مرکزی مستقر کنیم و مصرف آب را افزایش دهیم

تهدید زیست ناپذیر شدن فلات مرکزی ایران

دکتر زهرایی با اشاره به محدود بودن آب های سطحی در ایران گفت:

ما رودخانه های زیادی نداریم. از اواخر دهه ۷۰ با افزایش جمعیت و پایان جنگ، توسعه شدیدی در کشور رقم زدیم که عمدتا در این مسیر از آب زیرزمینی استفاده کردیم. ما تاکنون یک سوم ذخایر آب تجدیدناپذیری که از نسل های قبل برای ما باقی مانده و با بارندگی تجدید نمی شود را مصرف کرده ایم و اگر دو سوم باقی مانده را هم مصرف کنیم تقریبا فلات مرکزی ایران غیرقابل سکونت خواهد شد. در حال حاضر ۷۱ درصد کل کسری آب زیرزمینی کشور در فلات مرکزی رخ داده است

خطای استقرار جمعیت در فلات مرکزی ایران

دکتر زهرایی ضمن اشاره به بی توجهی سیاست گذاران به ذخایر آبی فلات مرکزی در استقرار جمعیت در این منطقه اظهار کرد: «ما در فلات مرکزی تقریبا ۲۵ درصد آب تجدیدپذیر را داریم ولی نزدیک به ۵۰ درصد جمعیت را در آن مستقر کردیم. در حالی که در حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان ۵۰ درصد آب تجدیدپذیر را داریم ولی فقط ۲۵ درصد جمعیت را در این منطقه مستقر کرده ایم».

وی ضمن هشدار در خصوص نزدیک شدن به مرز « فلاکت آبی» در فلات مرکزی، بیان کرد «سرانه آب تجدیدپذیر ایران از ۲۲۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر در سال ۸۵ به حدود ۱۰۰۰ مترمکعب در ۱۴۲۵ خواهد رسید. این در حالی است که در فلات مرکزی ما در سال ۸۵ هم زیر ۱۰۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر بودیم ( ۸۸۰ مترمکعب به ازای هر نفر) و الان به رقم ۶۰۰ مترمکعب که مرز فلاکت آبی است نزدیک شده ایم و اگر پیش بینی های جمعیتی محقق شود تا سال ۱۴۲۵ به زیر ۵۰۰ مترمکعب خواهیم رسید و وضعیت بسیار فلاکت باری در انتظار این منطقه خواهد بود.»

تبعات اجتماعی - اقتصادی تخلیه آبخوان ها

دکتر زهرایی با اشاره به « وابستگی بسیار شدید» کشور به آب زیرزمینی بیان کرد:

«در شرب شهری ۵۷ درصد، در شرب روستایی ۸۳ درصد، در صنعت ۸۵ درصد و در کشاورزی ۷۷ درصد وابسته به آب‌ زیرزمینی هستیم. بنابراین اگر روند نابودی منابع آب زیرزمینی ایران ادامه پیدا کند نه تنها برای تامین آب شرب جمعیت مشکل خواهیم داشت بلکه اساسا فعالیت های اقتصادی تماما مختل خواهد شد

ایشان با تاکید بر خطر فرونشست در فلات مرکزی افزود: «مسائل فرونشست و مخاطراتی که برای زیرساخت‌ها و مناطق مسکونی و سازه های تاریخی ایجاد کرده است از تبعات همین اضافه برداشت هاست. پهنه فرونشست در کشور با سرعت بالایی در حال گسترش است.

تقریبا وسعت فرونشست در دوره سه ساله بین سال های ۹۵ تا ۹۸ سه برابر شده است. فرونشست وقتی اتفاق می افتد، ظرفیت آبخوان برای تغذیه برای همیشه از دست می رود؛ یعنی حتی اگر ما زمانی به راه راست هدایت شویم و از آب زیرزمینی برداشت نکنیم، این آبخوان هایی که فرونشست پیدا کرده است دیگر امکان ذخیره آب ندارد

وی در ادامه بیان کرد: «1.6میلیارد آب در این آبخوان هاست یعنی آب شرب 18.4 میلیون نفر از دست خواهد رفت. ۲۱۴ میلیون مترمکعب آب صنعت در این آبخوان هاست که دیگر قابل تامین نخواهد بود و 15.5 میلیارد مترمکعب آب کشاورزی از این آبخوان ها تامین می شود که این به معنای از دست رفتن 1.3 میلیون شغل است

راهکارهای کاهش تنش آبی در فلات مرکزی ایران

پروژه ‌های انتقال آب و مقاومت اجتماعی

دکتر زهرایی در ادامه به تشریح برخی از مهمترین راهکارهایی که دولت مرکزی برای مواجهه با تنش آبی در فلات مرکزی در پیش گرفته است پرداخت:

«اولین اقدام دولت «انتقال آب» بوده است که به موجب آن از غرب ایران و حوضه خلیج فارس و دریای‌ عمان آب را به فلات مرکزی انتقال داده است. پروژه های انتقال آب از زمان رضاشاه آغاز شد و بعد از انقلاب دولت این پروژه ها را زمانی متوقف کرد که دیگر نتوانست تنش های اجتماعی ناشی از آن را مدیریت کند. من حاضرم به شما امضا بدهم که در هیچ کجای ایران دیگر انتقال آب بین حوضه ای امکان پذیر نیست چون مردم نمی پذیرند.

ممکن است هنوز پروژه های انتقال آب در برخی مناطق از نظر هیدرولوژیکی و محیط زیستی توجیه پذیر باشد اما از نظر سیاسی و اجتماعی دیگر امکان پذیر نیست و بحث آوردن آب به فلات مرکزی دیگر شدنی نیست. ضمن اینکه کلا حجم آبی که بخواهیم از مرزهای غربی به فلات مرکزی منتقل کنیم، آنقدر نیست که بتواند بزرگی مسئله‌ کم آبی در فلات مرکزی را جبران کند

این دانشیار دانشگاه تهران با اشاره به طرح های انتقال آب از جنوب کشور به فلات مرکزی ایران بیان کرد: «خط های انتقال آب دریا از دو آبگیر شروع به احداث شده است؛ یکی در نزدیکی بندرعباس است که قرار است آب برای کرمان، یزد و اصفهان، خراسان جنوبی و رضوی منتقل شود.

در دریای عمان هم قرار است آب را برای سیستان بلوچستان بیاورند که اگر محقق شود این وابستگی آبی به افغانستان کم می شود. سرجمع این طرح فضایی را اگر فرض کنیم محقق شود که بنظر بعید می رسد، کلا ۶۰۰-۷۰۰ میلیون مترمکعب آب در سال بیشتر نیست

استخراج آب ژرف و منافع اقتصادی گروه های خاص

«یکی دیگر از راه های تامین آب فلات مرکزی، « آب ژرف» است. چاه هایی که تا عمق دو سه کیلومتر حفر می شود. در سیستان هم دو چاه ژرف زدند و بنظر می رسد که به جای خوبی نرسید. آب هایی که از چاه های ژرف سیستان استخراج کردند انواع فلزات سنگین، رادیواکتیو، شوری بسیار بالاتر از آب دریا دارد و بسیار آب بی کیفیتی است.

در مجموع آبخوان های ایران محدود و کم عمق است و نفوذپذیری کمی دارد؛ یعنی واضح است که در زیرپای ایران خبری از منابع آب چندانی نیست ولی بزرگوارانی که پروژه‌های حفر چاه عمیق را دنبال می کنند کاملا مشخص است که نفع خاصی از حفر این چاه ها می‌برند

ضرورت انتقال جمعیت به خارج از فلات مرکزی

در ادامه دکتر زهرایی با تاکید بر ضرورت «انتقال جمعیت» به بیرون از فلات مرکزی اظهار کرد: «جمعیت را باید ببریم جاهایی که از نظر سرانه آب تجدیدپذیر وضعیت بهتری دارد مثل نوار غربی کشور یا سواحل شمال و جنوب کشور که پتانسیل تامین آب بیشتر است ولی اینکار را نکرده ایم و توسعه را در فلات مرکزی رقم زده ایم

وی در خصوص آسیب های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ناشی از جابجایی جمعیت گفت:

«واقعیت این است وقتی جمعیت در جایی مستقر شد، جابجایی‌ آن به سادگی امکان پذیر نیست اما این جابجایی ناگزیر اتفاق می افتد. الان بخش زیادی از جمعیت سیستان و بلوچستان به گلستان و یزد مهاجرت کرده است. در واقع وقتی مشکلات محیط زیستی تشدید شود بالاخره جمعیت با همه معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن، جابجا می شود. به هر حال چنین جمعیتی در کشور مستقر شده است و چاره ای نداریم جز اینکه عمده آن را به جاهایی منتقل کنیم که آب هست

برنامه سازگاری با کم آبی و توقف آن در دولت سیزدهم

دکتر زهرایی به عنوان «دبیر کارگروه ملی سازگاری با کم آبی» با اشاره به هفتاد و شش هزار ساعت کار کارشناسی و مدیریتی از سطح شهرستان تا استان و سطح ملی در فاصله سال های ۹۷ تا ۱۴۰۰ به منظور کاهش مصرف آب بیان کرد: « اگر این برنامه اجرا می شد تا پایان برنامه هفتم توسعه حدود ۶ میلیارد مترمکعب صرفه جویی در فلات مرکزی صورت می گرفت ولی کارگروه از شروع دولت سیزدهم غیرفعال شد

ایشان در ادامه افزود: « عده ای در بخش آب دولت معتقدند دولت مرکزی توان نظارت بر اجرای مصوبات ملی را ندارد و در عمل اصطلاحا « بوروکرات های کف خیابان» تعیین‌کننده نتیجه سیاست گذاری های آبی هستند، پس باید آب را به دست ملت دهیم تا مثل دهه سی و چهل خودشان منابع آب را مدیریت کنند یعنی اینکه شما مدیریت یک منبع آب مشترک را به بهره برداران دهید با این پیش فرض که عاقلانه در مدیریت منبع آبی با هم همکاری کنند.

سناریوی دیگر که محتمل تر با روحیات ایرانیان است این است که همه با هم دست به یکی کنند که این منبع آبی را مصرف کنند و تمام شود. لذا به نظر من سپردن مدیریت به دست جامعه محلی شدنی نیست

دکتر زهرایی با تاکید بر دوری از نگاه صفر و صدی به عملکرد دولت مرکزی بیان کرد: «البته من می پذیرم که برخی جاها این اتفاقات درحال رخ دادن است و لزوما برنامه ها به طور کامل در سطح محلی اجرا نمی شود اما نباید صفر و صدی به مسئله نگاه کرد.

نه از این سوی بام بیفتیم که بگوییم دولت نمی تواند از بالا به پایین نظارت کند، نه از آن سوی بام که بگوییم دولت مرکزی باید برای همه استان ها نسخه آبی بپیچد. بنابراین هیچ کدام از اینها محقق نمی شود و باید ترکیبی از این دو باشد.

ما در برنامه سازگاری با کم آبی از سطح شهرستان آمدیم بالا و سعی کردیم وسط این طیف بایستیم. در این راستا استان ها خودشان برنامه های سازگاری با کم آبی را تدوین کردند و ما هم به آن ها گفتیم باید به اینقدر صرفه جویی برسید و در نهایت آن ها میزانی که توانایی تحقق آن را داشتند به ما اعلام کردند. سپس این برنامه ها در سطح ملی چکش کاری و اصلاح شد و بعد ابلاغ گردید.

یعنی هر برنامه سازگاری که شما می بینید امضای استانداری، رئیس جهاد، آب منطقه ای، صمت، سازمان برنامه استان، دادستانی، شهرداری و... را دارد. در سطح ملی نیز امضای دو معاون رئیس جمهور، چند وزیر، معاونین آن‌ها همگی امضا کردند. ما برنامه ای در حوزه آب نداریم که بیش از این ها امضا داشته باشد ولی وارد دولت سیزدهم شد و به آن ها عمل نشد

در شبکه های اجتماعی ما را دنبال نمایید.

t.me/kajpress00

instagram.com/kajpressnews 

ble.ir/@kajpress_ir

eitaa.com/kajpress

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .