جمعه, ۱۰ آبان ۱۴۰۴

تحلیل کشاورزی

مجلات تخصصی، ناظران و شاهدان تاریخ کشاورزی کشور

کاج پرس- منصور انصاری- کامجلات تخصصی، ناظران و شاهدان تاریخ کشاورزی کشور

 

پنج شنبه ششم شهریور

منصور انصاری

مقامات بالای وزارت جهاد کشاورزی می آیند و می روند، اما بخش عمده ای از مجلات تخصصی کشاورزی به عنوان نهادهایی ناظر و شاهد طی بیش از 42 سال گذشته به هر حال و با دشواری بسیار باقی مانده اند. در میان مقامات و شخصیت های کشاورزی به نسبت مسئولیتشان و ابتکار و خلاقیت هایی که داشته اند بعضا از آنان یادی و نامی مانده و بسیاری به کلی فراموش شده اند و کمتر کسی به یاد می آورد که مثلا فلان معاون فلان وزیر کشاورزی، جهاد سازندگی یا جهاد کشاورزی در تمام دولتهای گذشته چه کسی بوده است؟ چه کار شاخص و برجسته ای انجام داده یا مثلا چه طرح و ایده ای را دنبال کرده است؟ چون غالبا صاحب نظر نبوده اند و در اجرای این یا آن برنامه و سیاست جاری در مقام اجرایی خوب یا بد انجام وظیفه کرده اند، لذا تاریخ کشاورزی نامی از آنان نمی برد.

کمتر کسی مانند شریعتمداری معاونت زراعت وزارت کشاورزی و بعد از آن جهاد کشاورزی، از خود ابتکار عملی مانند طرح استمرار کشت سیب زمینی و طرح های دیگری را عنوان و اجرا کرده که هنوز منشاء اثر مثبت است، یا مهندس عباس کشاورز که کشت پائیزه چغندر قند برای بهره گیری از آب سبز را ابداع و اجرا کرد و موارد متعدد دیگر که بهره وری در این یا آن محصول و افزایش تولید آن را به وجود آوردند، باقی مانده مانند تاکید ایشان بر گسترش و توسعه سامانه های آبیاری که با نامش به یادگار مانده است.

معاونانی چون علیرضا مهاجر که ایشان هم موضوع خودکفایی با بهره گیری از تکنولوژی های مدرن در دانه های روغنی یا گندم را توام با تحقیقات و مطالعه علمی برای هر کدام دنبال می کرد که در گندم بسیار و در دانه های روغنی کمتر به نام این معاون کوشنده به یادگار مانده است. مهاجر، موضوع کشت دیم را عملی و اجرا کرد که هنوز کشاورزی مملکت از این ایده و ابتکار و نحوه اجرای موفق آن بهره مند است. در مقابل این معاونان کاربلد و ایده پرداز در کشاورزی، معاونانی هستند که اشراف لازم به کار و مسئولیت خود را ندارند و بود و نبودشان چندان تاثیری در کشاورزی مملکت نداشته و ندارد. از آن جمله، بعضی از معاونان برنامه ریزی و اقتصادی که دانش و تجربه هیچکدام از این دو عنوان یعنی اقتصاد و برنامه ریزی را نداشته و ندارند و تاکنون ابتکار عملی تحول ساز در این عرصه از خود نشان نداده اند. معاون دیگری که بالاخره اخیرا برکنار شد، معاونت توسعه انسانی و منابع پایه بود که یک معاون سیاسی و با حمایت جناح های سیاسی به این پست دست یافته بود و تقریبا هیچ کاری که منبعث از یک فکر سازنده و متفاوت باشد انجام نداد. وی غالبا، طبق اظهارات خودش، تمامی تلاشش جلب رضایت وزیر بوده و خارج از آنچه وزیر گفته و خواسته، خلاقیت یا ابتکار عمل دیگری نداشته است. ولی شاخصه این معاون، ضدیت و مخالفت شدید با رسانه های مستقل به ویژه نشریات تخصصی بخش کشاورزی بود چرا که بعضی از آنان را منشا ایده های متفاوت و بدیع و تحول ساز در کشاورزی کشور می دید.

این معاون به خوبی دریافته بود که این نشریات چون از بیرون به ساختار و عملکرد وزارتخانه نگاه می کنند غالبا منتقد هستند و با ایده های تحول سازی که می توانند بر کشاورزی کشور تاثیر گذار باشند یا وضع موجود و عملکرد معاونان را مورد نقد و بررسی قرار دهند مخالف بود، لذا معتقد بود، "نبود" آنان بهتر از "بودنشان" است، به ویژه وقتی که وزارت خانه یا روابط عمومی بابت خرید مجله از آنان متحمل هزینه شود. ایشان، صرفه جویی در معاونت توسعه منابع پایه را پیش از سایر قسمت ها از این رسانه ها آغاز کرد. دید محدود و تنگ نظرانه ایشان در مورد خرید این مجلات از یک سو و شاهد بودن این مجلات و رسانه ها که سالیان متمادی ناظر بر عملکرد های مسئولان در دولت های مختلف از آغاز انقلاب تاکنون بودند موجب آزار ایشان می شد.

دکتر شاهپور علایی مقدم برعکس خیلی از تحصیل کرده های کشاورزی یا متخصصان صاحب نام که بکار گرفته نمی شدند، هیچگاه بیکار نبوده است و همواره در شغل های مختلف مرتبط و غیر مرتبط با رشته تحصیلی اش، مشغول به کار بوده است. مثلا مدیر کشاورزی شهرستان ابهر (79-77) یا مدیر جهاد کشاورزی شهرستان خدابنده سال 1379، در ادامه، شهردار این شهر ( 84-82) و یا مشاور وزیر و مدیرکل دفتر سبزی و صیفی وزارت جهاد کشاورزی (90-84) و یا فرماندار شهرستان گرمسار (90-91)، رئیس سازمان امور عشایر (99-1400)، سرپرست سازمان حفظ نباتات کشور و ...، یعنی هر کجا هم فکرانش بوده اند ایشان را به کاری مشغول کرده اند که یک روند رشد منظم و نسق دار یا منسجم و در یک مسیر را طی نکرده است. از مدیریت جهاد کشاورزی تا شهرداری و فرمانداری و موارد متعدد دیگر و در آخر قرعه برای معاونت توسعه و منابع پایه در دولت چهاردهم و وزارت دکتر قزلجه نوری به نامش زده شد که زیاد دوام نیاورد و در مرداد ماه سال جاری و قبل از روز خبرنگار برکنار شد. باید گفت معمولا اشخاصی از این دست، به دلیل وابستگی سیاسی و محافظه کاری شدید که مثلا کاری نکنند که نظر مسئول بالاتر آنها برگردد، تمام بخش ها را قربانی می کنند تا خود را بیشتر نشان دهند. ویژگی این اشخاص اطاعت پذیری بدون ابتکار عمل است.

ایشان در آخرین جایگاه و سمت خود تقریبا هیچ ایده یا رویکرد و نگرشی متفاوت و تحول ساز به جز ممانعت های مختلف و کاهنده و بازدارنده از خود بروز نداد و اگر نظراتی در عرصه توسعه منابع پایه داشته است غیر عملی، رویایی و به دور از واقعیت بوده است و معاونت خود را در حالت سکون و بدون تحرک یا خلاقیتی چشمگیر اداره می کرد، مگر پیگیری چند مورد مغفول مانده.

جابجا شدن و اشتغال مداوم ایشان در سمت های مختلف شاید به خاطر بهره مندی از امتیاز 14 سال همکاری به عنوان ناظر شورای نگهبان (طبق گزارش سایت جماران) بوده است. از ایشان به عنوان مسئولی که مداوم در شغل های مختلف در گردش بوده است نقل شده که نیازی به چاپ و انتشار مجلات تخصصی کشاورزی نیست و نباید وزارت جهاد کشاورزی پولش را برای خرید نسخه های چاپی (هارد کپی) این مجلات هدر دهد. به گمان ایشان، پایان عصر انتشارات چاپی و مکتوب فرارسیده است. این برداشت برگرفته از رویکرد بعضی از جامعه شناسان علوم ارتباطات در عصر دیجیتالی است که فکر می کنند در جوامع مدرن و بسیار پیچیده، مخاطبان عام فرصت ورق زدن مجلات تخصصی را ندارند اما این جامعه شناسان هرگز نگفته اند که صاحبان مشاغل از جمله کشاورزان وکارشناسان کشاورزی در این جوامع به طور کامل از مطالعه مجلات تخصصی مرتبط به خودشان رویگردان شده اند زیرا هنوز این مجلات به دلیل ماهیت متفاوتی که دارند روی میز فعالان اقتصادی در شته های مختلف جایگاه خود را حفظ کرده اند، گرچه عموم مردم در این جوامع، نه الزاما برای مسائل فنی تخصصی بیشتر به فضاهای دیجیتالی مراجعه می کنند.

از این گذشته، دکتر علایی مقدم سواد و دانش بسیار اندکی در مورد جامعه شناسی اطلاع رسانی به طورعمومی و نقش ترویج و آموزش توسط مجلات تخصصی بخش کشاورزی که فراتر از ترویج ها و آمورزش دولتی مطلب و مقاله می نویسند دارد و اطلاعی و تخصصی از ترکیب پیچیده همتراز و غیر همتراز مخاطبان رسانه ها کشاورزی و تاثیر هر کدام با موضوعات مختلف بر مخاطبان بخش دارد.

این مجلات یک سرمایه ملی کهن سابقه بخش خصوصی هستند که دولت در سرمایه گذاری و استقرار و تداوم انتشار آنها ناچیزترین نقش را داشته است. ایشان همچون بعضی از مسئولان، در کنار مسئولیت سنگینی که بر عهده گرفته اند و می گیرند کمترین آموزش را برای بهره گیری مطلوب از تجارب این رسانه ها دیده اند. غالبا، آموزش های ناقص و بازدارنده که این مطلب را نگویید یا آن بحث را مطرح کنید بوده است. اصولا نمی دانند چگونه می توانند با استفاده از این رسانه ها، سیاست ها و برنامه های خود را برای تدقیق، تصحیح و اصلاح در معرض افکار عمومی قرار دهند. دولت و از جمله وزارت جهاد کشاورزی، مطبوعات مستقل و به ویژه منتقد را غریبه و غیر خودی می داند و درک درستی از موجودیت و نقش فرهنگ ساز آنان برای پیشرفت، توسعه پایدار، امنیت غذایی و گسترش ایده های نوین غیر رسمی و غیر دولتی ندارند.

یکی از دلایل عقب افتادگی وزارت چهاد کشاورزی از سالیان متمادی گذشته همین بوده است که نتوانسته است برای توضیح، تشریح و عملکردهای مثبت و سازنده خود، جدای از خبر رسانی، رابطه ای عمیق و پر محتوا با این رسانه های متخصص که هر کدام دارای تجارب دیرینه هستنند برقرار سازد. حال در این میان، شخصیت های بی اطلاع مخالف هم پیدا می شوند که رابطه وزارتخانه را با این سرمایه ملی تخریب می کنند و می خواهند پول وزارتخانه ای که خود به اشکال مختلف از حقوق و مزایان آن به خوبی برخوردار بوده اند صرف این مجلات و به گمان ایشان بی خاصیت نشود. چنبن معاونانی دست به سینه، فرمانبردار و خوش خدمت، کمتر خلاقیتی از خود نشان می دهند و فقط جلب نظر مسئولان بالادست خود را مد نظر دارند که این آغاز درجا زدن است. آنان هرگز پیامی سازنده را دنبال نمی کنند و رسانه ها ی تخصصی را برای تحول در امور جاری نمی پسندند بلکه حتی مضر به حال خود می دانند و می ترسند که به سِمَت آنان آسیبی وارد شود زیرا نسبت به نقش آنان جهل دارند.

 

  

 

  

 

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .