یکشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳

پویایی زنجیره غذا و "اتصال فضاهای مختلف و علایق متنوع نیروها "

 

 

 

کشاورزی آینده جهان-10/ 06/ 1403

نویسنده: حسین شیرزاد، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

کره زمین دستخوش یک دگرگونی ارضی است که در فضاهای متفاوت در حال وقوع است. عوامل محرک پشت این تحولات بسیار، عبارتند از کالایی شدن و جهانی شدن تجارت کشاورزی؛تغییرات اقتصادی در بازارهای بین المللی مواد غذایی؛ مداخله استراتژیک دولت ها در زنجیره ارزش کشاورزی و حاکمیت زمین به ویژه در مناطق در حال توسعه؛ ظهور کشاورزی در سرتاسر جهان نقطه عطفی تاریخی را با دگرگونی شیوه زندگی بشر و تضمین رزق و روزی آن رقم زد.

توسعه کشاورزی و دامداری به تدریج از دوره نوسنگی شروع شد، که نشان دهنده یک تغییر اقتصادی قابل توجه است که با ترک تدریجی فعالیت های اقتصادی مبتنی بر شکار مشخص می شود. این توسعه بر اساس نظریه ارائه شده توسط" نیکولای واویلف" از مراکز منشأ گیاهان کشت شده سرچشمه می گیرد که می توان از آنها به عنوان اولین مراکز کشت واقع در مناطق مختلف جغرافیایی در سراسر جهان یاد کرد. واویلف؛ توانست ظرفیت خلاقیت ساکنان اولیه را در هر مرکزی که محصولات بومی توسعه یافته بودند، نشان دهد، زیرا به طور مستقل رخ می داد و از یک مرکز به مرکز دیگر قابل تطبیق نبود.

از دیدگاه جهانی، غذا به "اتصال فضاهای مختلف و علایق متنوع " در سراسر جهان خدمت بزرگی نموده است.در واقع، تاریخ تجارت جهانی غذا نشان می دهد که غذا به طور سیستماتیک کشورهای مختلف و دوردست را به هم متصل کرده است.

این واقعیت، پتانسیل کشاورزی برای ایجاد پیوند بین فضاهای دور را برجسته می کند. با این حال، چالش در توجه به ویژگی های خاص بافتار‌های محلی در اقتصاد به هم پیوسته و جهانی ما نهفته است. تمدن مدرن برای تولید غذا به یک سیستم کشاورزی صنعتی پیچیده و بهم پیوسته جهانی متکی است و بازده بی سابقه آن به مکانیزاسیون و نهاده های خارجی مانند ماشین آلات، کودها و آفت کش ها وابسته است اما همین موفقیت ها، کشاورزی جهان را در برابر اختلالات در تولید و تجارت بین المللی آسیب پذیر ساخته است. چنین اختلالی می تواند ناشی از آسیب ناشی از وابستگی کشاورزی به شبکه انرژی و مخاطرات اقلیمی باشد. تغییرات اقلیمی تهدید قابل توجهی برای امنیت غذایی جهانی است که پیامدهای بالقوه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای بشریت دارد. طوفان های خورشیدی، انفجارهای هسته ای در بالای جو، بیماری های همه گیر، فرسایش خاک یا حملات سایبری می توانند این آسیب شدید را به زیرساخت های زنجیره تامین کشاورزی وارد کنند.

گزارش اخیر هیات بین دولتی برای کنترل اقلیمی (IPCC) نشان می دهد که خاک زراعی 10 تا 100 برابر سریعتر از زمان تشکیل خود در حال فرسایش است، استهلاک منابع پایه و فرونشست زمین روندی است که با تأثیراز تغییرات آب و هوایی مانند خشکسالی و بارندگی های سیل آسا تسریع می یابد. بنابراین زنجیره تامین مواد غذایی به دلیل احتمال از دست دادن زیرساخت های فاجعه بار جهانی با آسیب پذیری قابل توجهی مواجه است و امنیت غذایی جهانی در معرض خطر اختلالات بزرگ است.

تغییرات آب و هوا، تخریب زمین و تنوع زیستی در یک حلقه بازخورد پیچیده - یک چرخه معیوب، اما به هم مرتبط هستند. بر اساس برخی برآوردها، بین 12 تا 39 درصد از سطح زمین تا سال 2100 در نتیجه تغییرات آب و هوایی، از آب و هوای جدیدی برخوردار خواهد شد.

امروزه نظام بهره برداری کشاورزی زمین محور و با تکیه بر بهره برداری فشرده از منابع پایه است. تولیدات کشاورزی - اعم از محصولات زراعی باغی و مرتعی - بیش از 40 درصد از کل زمین را اشغال می کند و حداقل 70 درصد از کل برداشت آب شیرین در سطح جهان را تشکیل می دهد. حوادث ماه های آغازین سال 2022 نشان داده است که بزرگترین تهدید برای زنجیره تامین کشاورزی، جدای از مخاطرات اقلیمی، ناآرامی ها و درگیری های سیاسی-اجتماعی است. سال 2020 چالش سلامت و سال 2021 تأثیرات تغییرات آب و هوایی بر زنجیره تامین کشاورزی برجسته بودند.

اما مسائل مربوط به زنجیره تامین کشاورزی ما حتی به دورتر هم برمی گردد. آنها ریشه در دهه ها سیاست هایی دارند که سیستم جهانی غذا را به طور فزاینده ای شکننده کرده است. راه حل این است که به جای آن، سیاست کشاورزی و تجاری تازه ای برای ارتقای انعطاف پذیری و ثبات جامعه کشاورزی با توجه به اینکه 1.8 میلیارد نفر در جهان که به کشاورزی مشغول هستند، طراحی شود.

کشاورزی، ظهور جوامع پیچیده و فضاهای درهم تنیده را در سراسر جهان تسهیل کرد. شیوه های تولید کشاورزی به طور همزمان در چندین فرهنگ مختلف امکان توسعه یافت، اما بازده نهایی تولید کم بود و برای تولید محصولات زراعی افزون تر، نیاز به فن آوری، کار و مشارکت بیشتر نیروی کار برای تغذیه همه بود. در طول قرن بیستم با ظهور فناوری مدرن میراث انقلاب سبز (GR) امکان بهره برداری از انرژی از سوخت های فسیلی و معرفی آن به کشاورزی به شکل ماشین آلات، کودهای مصنوعی، سموم و آفت کش ها فراهم شد، جمعیت انسانی توانست رشد قابل توجهی داشته باشد و بخش قابل توجهی از انرژی را در کشاورزی به کار گیرد. اما انرژی محور نمودن کشاورزی با ساختار خرده پایی کشاورزی در تعارض قرار گرفت.

مالکان کوچک 30 تا 34 درصد از عرضه جهانی غذا را در 24 درصد از سطح زمین زراعی جهانی تولید می کنند و کشاورزی خرده مالکی مسئول 41 درصد از کل تولید کالری جهانی و 53 درصد از تولید جهانی کالری غذا برای مصرف انسان است. در سطح جهانی، مزارع کوچک و متوسط ​​(کمتر از50 هکتار) 51 تا 77 درصد از تقریباً عمده محصولات و مواد مغذی را تولید می کنند و مزارع بسیار کوچک (زیر2 هکتار) مهم و دارای اهمیت محلی در جنوب صحرای آفریقا، آسیای جنوب شرقی و جنوب آسیای هستند، به طوری که حدود 30٪ از اکثر محصولات غذایی را به خود اختصاص می دهند، اگرچه این رقم در کشورهای حوزه منا و خاورمیانه بسیار بیشتر است. با این حال، اگرچه نقش کشاورزان خرده مالک در تولید مواد غذایی بدون شک مهم است، اما سهم دقیق مزارع کوچک در امنیت غذایی جهانی نامشخص است. جریان خرده پایی به شکل گیری جنبش های حکمرانی غذا از دهه 1960 منجر شد.

طرفه اینکه رویدادهای تاریخی، تعادل ژئوپلیتیک جدید و تغییرات اجتماعی- اقتصادی و تکنولوژیکی جهان را در دهه های اخیر تحت تأثیر قرار داده است، به عنوان نمونه تغییر عمیقی در دهه های 1980 و 1990 در الگوها و میزان نفوذ شرکت های فراملی در سیستم های کشاورزی کشورهای در حال توسعه رخ داد. از اواسط دهه 1970، مصرف سرانه مواد غذایی اصلی در جهان توسعه یافته به حد اشباع رسیده بود و رشد کلی تحت تأثیر اثرات پایان دوره شکوفایی قرار گرفت.

این امر منجر به فرآیند سریع تمرکز و توسعه انحصارطلبی ها (که در آن تعداد کمی از شرکت ها بخش بزرگی از بازار را در دست دارند) به عنوان شرط کلیدی رشد مداوم انجامید. لذا در کشورهایی که نظام بهره برداری کشاورزی شان بواسطه بین المللی سازی سرمایه و تقسیم کار بین المللی جدید با شرکت های چند ملیتی سر و کار دارند، رقابت کمی بین غول های موجود در بازار وجود دارد. تمرکز شرکت در تمام بخش های اصلی به این معنی است که تعداد کمی از شرکت ها قدرت بازار کافی دارند تا بتوانند بر قیمت هایی که به تامین کنندگان می پردازند و قیمت هایی که برای خریداران می پردازند، نفوذ کنند.

در طول دهه 1980، بیوتکنولوژی که به شدت به ثبت اختراع وابسته بود، انقلابی در بخش های ژنتیکی و ورودی های کشاورزی ایجاد کرد. طی دهه1990 لابی های هماهنگ توسط این بخش ها و بخش های داروسازی منجر به پذیرش "پتنت های" مربوط به مواد غذایی توسط کشورهای در حال توسعه و به عنوان پیش شرط پیوستن به WTO شد.

بخش بذر، کود، و نهاده های شیمیایی، به ویژه کشورهای در حال توسعه با کشاورزی در مقیاس بزرگ و صادرات محور، مانند کشورهای مخروط جنوبی آمریکای جنوبی، در معرض امواج جدید فشار بازار از سوی شرکت های فراملیتی مستقر در خارج از کشور قرار گرفتند تا سال 2018، تنها 6 شرکت 78 درصد از نهاده های شیمیایی کشاورزی جهان را می فروختند. شش شرکت بیش از 51 درصد از بازار تجهیزات کشاورزی را در اختیار داشتند و چهار شرکت نزدیک به 60 درصد از داروهای دامپزشکی جهان را فروختند.

بزرگ ترین تاجران کالاهای کشاورزی جهان مانند کارگیل و COFCO (غلات، روغن‌ها و مواد غذایی ملی چین) نه تنها کالاهایی مانند غلات و دانه های روغنی را خرید و فروش می کنند، بلکه در پردازش و حمل ‌و نقل نقش دارند و بسیاری از زیرساخت های سیستم غذایی حیاتی جهان را کنترل می کنند. در داخل کانادا، تنها دو تا از بزرگترین شرکت های چندملیتی جهان، Cargill و JBS برزیل، تقریباً تمام گوشت گاو بازرسی شده توسط دولت فدرال را پردازش می کنند. بخش خرده فروشی مواد غذایی کانادا تحت سلطه 5 شرکت است که دو تای آنها - Walmart و Costco - بزرگترین و ششمین شرکت های بزرگ در جهان هستند.

علاوه بر اندازه غول پیکر، بسیاری از این شرکت های جهانی از طریق توافق نامه های بین بخشی و مشارکت در میان شرکت های تابعه خود با یکدیگر در هم تنیده شده اند.  هنگامی که چهار شرکت برتر در یک بخش، بیش از 40 درصد از بازار را کنترل می کنند، می توانند به روش انحصاری با رگولاتوری دولت فعالیت کنند. این میراث، به ویژه، پیامدهای عظیمی برای تقسیم کار جهانی در تولید و توزیع آفت کش ها داشته است. از سال 1994، ارزش آفت کش های فروخته شده در سرتاسر جهان تا امروز دو برابر شده و به بیش از 64 میلیارد دلار رسیده است، در حالی که قیمت آفت کش ها به طور متوسط ​​در نتیجه تغییرات سازمانی و مکانی کاهش یافته است.

اولین تحول مربوط به تجدید ساختار شرکت ها در مقیاس شبکه جهانی است. انبوهی از تملک ها و ادغام ها، شرکت های فراملی متمرکز بر تحقیق و توسعه را به تنها چهار شرکت کاهش داد: Syngenta Group شامل Syngenta و Adama متعلق به ChemChina و فعالیت‌های کشاورزی Sinochem ، Corteva، Bayer از جمله Monsanto و. BASF

در همین حال، شرکت های چینی و هندی به طور فزاینده ای در این بخش، بیش از همه در بازار ژنریک مهم شده اند،. در سال 2022، دوازده شرکت از بیست شرکت بزرگ مواد شیمیایی کشاورزی (بر اساس فروش) توسط سرمایه گذاران چینی و هندی کنترل می شدند.

به هرحال؛ تغییر پویایی جهانی تقاضا و سیطره رویکرد لیبرال «بازار آزاد» توسط کشورهای در حال توسعه منجر به حضور فزاینده شرکت های چندملیتی در تمام مراحل سیستم های کشاورزی شد. این در حال حاضر شامل سرمایه گذاری مستقیم خارجی در منابع آبی و خاکی و زنجیره ارزش کشاورزی می شود که هم به دلیل حرکت برای رشد محصولات زراعی برای تولید بیودیزل و سوخت های کشاورزی و هم با نگرانی در مورد امنیت غذایی در یک محیط نامطمئن فزاینده برای تجارت جهانی کالا تحریک شده است.

از سوی دیگر، الگوی تجارت بین المللی تجارت کشاورزی وزن فزاینده ای را در محصولات فرآوری شده نشان داده است، بنابراین عوامل تعیین کننده آن را به تدریج از پایه روستایی خود جدا نموده و به سمت بخش صنعتی جابجا می کند. به دست آوردن سهم بازار در سطح بین المللی، اول، به ظرفیت ایجاد زمینه جدید در نوآوری های تکنولوژیکی (تمایز محصول) و دوم، به درجه ارتباط بین بخش های مختلف صنعتی در مواجهه با جهانی شدن الگوهای مصرف بستگی دارد. در نتیجه، نه تنها رقابت پذیری سیستم های کشت و صنعت از ریشه روستایی به سمت بخش صنعتی تغییر کرده است، بلکه تجارت بین المللی نیز به شدت از درون صنعتی شده است.دستیابی سریع به موقعیت رقابتی در بازار جهانی مستلزم شکل گیری یک صنعت پیچیده فرآوری مواد غذایی است که فراتر از شرکت های معمولی کوچک که از لحاظ تاریخی به بازارهای محلی متصل هستند، به صورتی پویا، نوآور، سرمایه محور و فن آورانه به تقاضاهای داخلی و عمدتاً خارجی پاسخ اقتضایی دهند.

سیاست های کشاورزی و تجارت در ایران به کارآمدی نیاز دارند و برای رسیدن به اهداف بلندپروازانه صادراتی، باید نخبگان داخلی به کمک سرمایه گذاری خارجی و جذب استراتژی های شرکت های چندملیتی برای تامین منابع و تحویل «به موقع» به آنها اجازه ‌دهد تا حاشیه سود و سهم بازار خود را افزایش دهند.

بین المللی شدن نخبگان کشاورزی به دلیل همسویی منافع بین نخبگان محلی و دولت های ملی رخ می دهد که مشارکت فعال تری در رژیم غذایی جهانی و تلاش بیشتری برای انطباق ترجیحات برای دستیابی به یک هدف سودمند مشترک می کنند. تشکیل ائتلاف یک عنصر مهم در پشت توسعه کشاورزی است زیرا باعث ایجاد اجماع و همسو کردن منافع در دستیابی به اهداف می شود. تشکیل ائتلافی در کشاورزی، که متکی به اتحاد تاریخی بین دولت، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی باشد، برای تحولات در بخش کشاورزی حیاتی است. درک تاریخی از تکامل تشکیل ائتلاف، حتی اگر بسیار کلی باشد، کثرت بازیگران درگیر و تعامل بین فضاهای مختلف را برجسته می‌کند، نتیجه این است که سیستم غذا و کشاورزی به زنجیره های تامین طولانی و پیچیده وابسته میشود - با پیوندهایی قوی که توانمندی ها و ظرفیت سازی هایی را هم در بالادست و هم در پایین دست ایجاد می کند.

از آنجایی که شرکت های جهانی به دنبال کاهش هزینه ها هستند، حمل و نقل غیرضروری را با قرار دادن محل تولید، فرآوری و بسته بندی در کشورهای مختلف حذف می کنند تا از قیمت های پایین مواد خام، دستمزد پایین، الزامات نظارتی ضعیف و اجتناب از مالیات استفاده کنند.

کشاورزی ایران باید از این فرصت بهره برداری نماید. یکپارچه سازی عمودی، مالی سازی و گسترش از طریق ادغام و اکتساب، استراتژی هایی هستند که شرکت ها برای افزایش سهم بازار و سودآوری در یک سیستم غذایی جهانی شده استفاده کرده اند. از سویی دیگر، ظهور موضوع پایداری در دهه های اخیر به عنوان یک معیار اصلی مؤثر بر دوام پروژه ها و برنامه های کشاورزی، چالش خاصی را برای سرمایه گذاری در کشاورزی و تأمین مالی آن ایجاد می کند. وضعیت تشکیل سرمایه در کشاورزی ایران همواره موضوع بحث بوده است.

تشکیل سرمایه ناخالص در کشاورزی (GCFA) طی سه دهه کاهش یافته است. به طورکلی، روند کلی کاهش در تشکیل سرمایه در کل اقتصاد وجود دارد، اما نرخ کاهش در کشاورزی تندتر است. ایران به دلیل کاهش رشد سرمایه ناخالص در کشاورزی (GCFA) با چالش هایی در پایداری کشاورزی مواجه است. تغییر در سرمایه گذاری عمومی و تغییرات در شیوه های کشاورزی موضوع را پیچیده می کند و بر توزیع درآمد، ایجاد شغل و رقابت جهانی تأثیر می گذارد.

اقدامات مشترک و استراتژیکبرای آینده ای انعطاف پذیر، رقابتی و پایدار برای بخش مهم کشاورزی ضروری است. بسیاری از رفتارهای ناپایدار در سرمایه گذاری ناشی از سیگنال های اشتباه بازار و انحراف قیمت ها است. قیمت گذاری صحیح و تقویت حقوق مالکیت خصوصی می تواند به القای شیوه های پایدارتر کمک کند. درجه و میزانی که پتانسیل پس انداز یک کشور به سرمایه گذاری مولد در بخش کشاورزی تبدیل می شود، به بازده و ریسک های مربوط به سایر بخش ها و فرصت های سرمایه گذاری در خارج از کشور بستگی دارد.

چشم انداز محدود رشد کشاورزی، مالیات مستقیم و غیرمستقیم بالا، شرایط نامطلوب تجارت، و ریسک گریزی بخش خصوصی باعث می شود پس انداز از کشاورزی به سایر بخش ها منتقل شود. در کشورهای توسعه یافته با درآمد بالا و بسیاری از کشورهای در حال توسعه متوسط، این وضعیت تا حدی با پرداخت های انتقالی جبران می شود. هدف سرمایه گذاری عمومی باید ایجاد شرایطی برای به کارگیری فناوری های جدید تولید باشد که رشد چه در درآمد و چه در تولید به آن بستگی دارد افزایش هزینه های عمومیبرای آبیاری، تحقیق و توسعه، خدمات ترویجی، زیرساخت های لجستیک - بازار و غیره می تواند به بهبود بهره وری و سودآوری کشاورزی کشور کمک نموده و محیطی مساعد برای سرمایه گذاری خصوصی ایجاد کند.

در شبکه های اجتماعی به ما بپیوندید:

t.me/kajpress00

instagram.com/kajpressnews 

ble.ir/@kajpress_ir

eitaa.com/kajpress

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .